عمومی

سعید لیلاز، رمزگشایی از یک سورپرایز!

آیا سعید لیلاز از مواضع قبلی خود منحرف شده و می خواهد به عنوان یک اصولگرا در این بند صحبت کند؟ او با آن برجام موافقت کرد چون برجام روحانی و ظریف بود و اگر احیا شود چون برجام رئیس جمهور باقری است با این برجام موافق نیست؟

به گزارش ترندونی، در یادداشتی در عصر ایران فردیناند لاسال می گوید مهم ترین بند در هر قرارداد و توافقی، لوله توپ است. این جمله خیلی قشنگیه شش جلد کتاب بنویس، این را خوب توضیح نمی دهی. شما نمی توانید به توپ ضربه بزنید و بیرون بروید و فکر کنید که قراردادتان دست نخورده باقی می ماند. تعادل جهانی به شدت مختل شده است. مگر اینکه بگویید من این را قبول ندارم… صلح از لوله توپ می آید نه از توافق. روزنامه به شما چیزی نمی دهد، روزنامه چیزی به شما نمی دهد، حتی اگر کنگره آمریکا این توافق را تایید کند، رئیس جمهور آمریکا 10 دقیقه طول می کشد تا آن را خراب کند.

این جملات را حسین شریعتمداری، رئیس مؤسسه کیهان و پر سر و صداترین و موثرترین مخالف برجام بر زبان نیاورده است، بلکه برگرفته از مصاحبه اخیر سعید لیلاز، فعال سیاسی و روزنامه نگار اصلاح طلب است که وی را منبعی کرده است. تعجب برای برخی وی همچنین در گفت و گو با روزنامه اعتماد گفت: من مخالف خروج اورانیوم غنی شده ایران هستم. من نمی خواهم شعار بدهم، نمی خواهم کلمات احساسی بگویم. – من نمی خواهم هیچ جا و جای دیگری کار کنم.

او در جای دیگر می گوید: «ما باید با یک تعادل جدید بنشینیم. دنیا باید بپذیرد که بر اساس تجربیات گذشته، تجربه دونالد ترامپ در برابر ایران و تجربه دونالد ترامپ در برابر مکزیک، آیا ما متحد استراتژیک‌تر آمریکا از مکزیک نداریم؟ آیا ما متحدتر از اروپا هستیم؟ و حمله روسیه به اوکراین. ایناهاش! شاید هر دوی ما جهان بینی متفاوتی داشته باشیم. من وقتی با آقای ظریف صحبت کردم همین بحث را داشتم. من معتقدم هیچ چیز جز یک لوله توپ نمی تواند ثبات شما را تضمین کند.”

آیا سعید لیلاز از مواضع قبلی خود منحرف شده و می خواهد به عنوان یک اصولگرا در این بند صحبت کند؟ او با آن برجام موافقت کرد چون برجام روحانی- ظریف بود و اگر احیا شود، چون برجام رئیسی باقری است با این برجام موافق نیست؟

هنگام حدس و گمان به جای خواندن مقاصد باید به چند نکته اشاره کرد:

1. زمانی که یک دولت ملی، لیبرال یا مدارا به معنای عام آن در ایران به قدرت رسید که می خواست با غرب روابط مناسبی برقرار کند، به جای استقبال و همکاری، آمریکایی ها آن را تضعیف کردند یا اساس سرنگونی آن را گذاشتند و این واقعیت است. حمایت آمریکا از دموکراسی را ثابت می کند و منطقه را زیر سوال می برد. اگر فقط یک مورد بود، می‌توان آن را تصادفی و استثنایی دانست، اما تکرار آن شبهه عمدی را تقویت می‌کند. 28 آگوست دولت مصدق را با کودتا سرنگون کردند و با پناهندگی به شاه، دولت بازرگان سرنگون شد که بهانه ای شد برای اشغال سفارت و فروپاشی دولت موقت. دولت خاتمی با قرار دادن ایران در مرکز شرارت و سپس موضوع هسته ای از اهداف اصلی خود دور شده است که بارزترین نمونه آن خروج آمریکا از برجام با وجود این توافق دولت روحانی است. در این دو سالی که آمریکای ترامپ کاسه و کوزه را با هم مخلوط می کند، اتفاقات مثبتی رخ داده است.

لیلاز می خواهد بگوید سبو شکسته و آن جام ریخته است و ما نمی خواهیم بیش از چهار بار از یک سوراخ گزیده شویم و اتفاقاً در این مورد اصلاح طلبان و آشتی طلبان باید مدعی و مخالف باشند. آمریکا. لحن این مصاحبه حاکی از برخورد یکسان با چهار دولت ملی لیبرال قبل و بعد از انقلاب است. به عبارت دیگر، هدف آن بیان این ادعاست که آمریکا عمداً در کنار نیروهای دموکراتیک نیست و اگر چنین است، چرا باید به آن اعتماد کنیم؟

2. او با این لحن این ادبیات را از انحصار چهره هایی مانند حسین شریعتمداری و اصولگرایان رادیکال خارج کرد، بنابراین زین نمی تواند اصطلاح غرب گرا را به همان شیوه قبلی برای کل جنبش به کار ببرد.

3. آن قالب کلی و دفاع از برنامه هسته ای و تجلیل از اصل انقلاب، نقل جمله محمدحسنین هیکل که «این انقلاب نظریه پرداز و نظریه پرداز ندارد» هرچند نزدیک به ادبیات رسمی است، اما بهانه است. مسائل بسیار جدی دیگری مانند:

«- شما می گویید این ملت مظلوم است. من می گویم این ملت زیر بار سوء مدیریت و فساد له شده است. از روز اختراع پول در تاریخ ایران تا پایان محمدرضا پهلوی 420 میلیارد تومان نقدینگی ایجاد کردیم، الان هر دو ساعت یک بار این مقدار را تولید می کنیم. یعنی این سیستم آنقدر فاسد شده که بدون ایجاد روزانه پنج هزار میلیارد تومان نقدینگی نمی تواند دوام بیاورد. این همه کسری بودجه نیست، یک سوم کسری بودجه است… این یک معتاد به مواد مخدر است که می خواهد مال، فرش، زندگی و بچه های مادربزرگ و باباش را بفروشد تا هزینه اعتیادشان را بپردازد، سیستم. اکنون با چاپ نقدی به امروز رسیده است.

– یک قرارداد یک بار به شما شش ماه یا یک سال ثبات قیمت می دهد. وقتی نقدینگی شما 38 تا 40 درصد افزایش می یابد، به این معنی است که درآمد ارزی شما باید 40 درصد در سال افزایش یابد تا قیمت ها ثابت بماند. این امکان ندارد.

– شما باید نظم مالی خود را مهار کنید، شبکه مالی فاسد. به شبکه بانکی فاسد خودش. شبکه بانکی ایران به دلیل فساد شدید، روزانه بیش از پنج هزار میلیارد تومان پول نقد تولید می کند. این پنج هزار میلیارد تومان که صبح به صبح تولید می شود، در بورس ها، در شرکت های خرید ملک، به جاهای دیگر می رود و قیمت ها را بالا می برد و هر چقدر هم که درآمد ارزی داشته باشید، اگر قیمت را ثابت نگه دارید. در ارز، فرار سرمایه افزایش خواهد یافت.

– حدود 80-100 میلیارد دلار خروج سرمایه داشتیم. منظورم این است که یک بشکه بدون ته مهم نیست که چقدر آب در آن بریزید. این چلیک نه ته دارد، نه سوراخ، نه ته.»

یعنی به جای اینکه به برجام نگاه کنید، به این بشکه نگاه کنید که ته ندارد و هر چقدر هم در آن بریزید، پر نمی شود. او می‌خواهد توجه را به مدیریت، نوع حکومت‌داری و فساد جلب کند و به شما هشدار دهد که با برداشتن تحریم‌ها و پول دریافتی می‌توان تحریم‌ها را برطرف کرد.

4. به گفته سعید لیلاز، دنیای بعد از حمله روسیه به اوکراین با قبل از آن متفاوت است. در سال 1994 که اولین برجام منعقد شد، دنیا تک قطبی بود و ترس از حمله نظامی آمریکا جدی بود، اما اکنون دنیا چند قطبی شده است و آمریکا هر کاری از دستش بر می‌آید و نباید در برابر هر اجباری از ترس آمریکایی‌ها تسلیم می‌شود. از نظر انتقادی، این برداشت را می توان وفاداری به خاستگاه چپی که برخی اصلاح طلبان به آن تعلق دارند تلقی کرد و شکاف بین روسیه و آمریکا این احساس را احیا کرده است.

5. سالها تجربه مدیریت و کار در صنعت دارد یا شاید هم می خواهد بگوید – تصور نکنید با پول نفت می توانید نقاط ضعف خود را بپوشانید. زیرا بعد از مدت کوتاهی دوباره مشکلات ساختاری پیدا می شود: «شما الان دوباره کشور را به نفت وابسته می کنید. من هم موافقم، در مدت کوتاهی، در عرض یک سال، دو سال مشکلات شما را حل می کند، اما نشانه های بارز اقتصاد ایران این است که از سال 96، 96 اقتصاد اولیه ایران به مشکلات ساختاری خود بازگشت، یعنی اثر اولیه فقدان آن را جبران کرد. همانند تحریم‌ها، این تحریم‌ها فقط یک بار اجرایی می‌شوند.»

از این منظر خواسته اصلی دولت رئیس جمهور اصلاحات ساختاری است، نه اینکه فکر کنیم در صورت احیای برجام، منتقدان احساس رضایت کنند.

در عین حال به این جمله که «امنیت از لوله تفنگ می آید» بیشتر توجه شد که آن هم از اوست: «شما می گویید این ملت شکسته، من می گویم این ملت شکسته است. زیر بار سوء مدیریت و فساد. «از اختراع پول در تاریخ ایران تا پایان محمدرضا پهلوی، 420 میلیارد تومان نقدینگی جمع کرده‌ایم، اکنون هر دو ساعت یک‌بار این مقدار را تولید می‌کنیم.

چنین قالب کلی در چارچوب امنیت کلان را می‌توان انتخاب کرد تا این کلمات را روشن و آسان بیان کند و این را می‌توان به روزنامه‌نگاری او نسبت داد. چون هم معلم تاریخ اقتصاد است (و نه اقتصاددان به معنای واقعی کلمه) و هم مدیر و کارشناس صنعت خودرو و البته روزنامه نگار و آنچه گفته شد مربوط به مهارت سوم است. .

6. سعید لیلاز احتمالاً از خاطرات اکبر اعتماد، اولین رئیس سازمان انرژی اتمی در زمان رژیم شاه، به این نتیجه رسیده است که مشکل غرب با ایران فقط جمهوری اسلامی نیست و آنها مخالف صنعتی شدن ایران هستند. چه در دوران پهلوی که روند واردات نفت را متوقف کردند و چه در جمهوری اسلامی با تحریم و جنگ: «خاطرات یوگنی پریماکوف را بخوانید. یکی [دفترچه] او خاطرات کم و مختصری از بحران حمله آمریکا به عراق در سال 1990 دارد، می گوید گورباچف ​​من را سوار هواپیمای شخصی اش کرد و به من گفت که به یک تور جهانی برو اما حمله به عراق را متوقف کنم. صدام را از کویت بیرون خواهم کرد. او می گوید من به دیدن خانم تاچر رفتم. خانم تاچر گفت: ببین! ما تصمیم خود را گرفته ایم. عراق باید به دوران ماقبل صنعتی بازگردد. آنها برای بار دوم آن را برگرداندند … آنها ما را راه نمی دهند.”

7. با این حال، او از توازن قوا صحبت می کند تا نقش قدرت نظامی را به ما یادآوری کند، مردم را رها نمی کند تا این تصور ایجاد نشود که موفقیت های نظامی قدرت را برای مردم غیر ضروری می کند و به نظر من این قسمت نکات اصلی او که به دیدگاه او نسبت به حسین شریعتمداری متفاوت است:

یک بمب هسته ای برای بازدارندگی خارجی کافی است، اما برای بازدارندگی داخلی کافی نیست. مشکل ما این است که ایران را مقایسه می کنیم که سیاره ای کاملا متفاوت با کره شمالی است. اگر این ملت یک لحظه تصمیمش را بگیرد و مالیات ندهد، تمام است. از این بابت خیلی خوشحالم. بگذارید بگویم که این شرط ضروری برای گسترش دموکراسی در ایران است. اگر وابستگی به درآمد نفتی به کمتر از 10 درصد تولید ناخالص داخلی برسد، دموکراسی در ایران برگشت ناپذیر خواهد بود.

پس نسخه لیلاز این است: قدرت هسته ای برای بازدارندگی در خارج و دموکراسی در داخل.

در این میان شعار اصلاح طلبان در گذشته «دیپلماسی خارج از کشور، دموکراسی در داخل» بود. اما لیلاز می گوید که وضعیت تغییر کرده است. نه روسیه روسیه سابق است (که یکی از طرفین برجام نیز هست) و اکنون از رویارویی مستقیم با غرب ابایی ندارد، نه دولت آمریکا می تواند به تهدید ادامه دهد زیرا هر کاری از دستش بر آمده است و نه دولت روحانی. کار در ایران

8. با این اوصاف، نگرانی اصلی او این است که احیای برجام به سبک قدیمی منجر به فروپاشی شود که نه اصلاحات ساختاری است و نه دموکراسی. اول به این دلیل که همانطور که در ابتدا ذکر شد، تا زمانی که سرمایه خروجی وجود دارد، جذب سرمایه بی ربط است و هر چه در آن ریخته شود «بشکه بی ته» پر نمی شود، و دوم به این دلیل که به متصدیان فعلی اعتماد می کند. احساس می کنند که به مردم نیاز ندارند

سعید لیلاز با گفتمان امنیت از اصلاحات اقتصادی و سیاسی دفاع کرد. اما منتقدان خارج از گفتمان امنیتی که این موضوعات را مطرح می کنند با کلماتی مواجه می شوند که امنیت ملی را تضعیف می کند. کاری که او کرد شبیه روشنفکران دینی است که اگرچه متناقض به نظر می رسد، اما چون گفتمانی درونی است، امکان طرح پرسش های بسیاری را فراهم می کند. با این حال، برخی از مشکلات با روشنفکری متعارف قابل حل نیست.

* کلمه «سورپرایز» قبلاً «سورپرایز» تلفظ می شد; چون قبلاً تلفظ فرانسوی غالب بود اما الان از تلفظ انگلیسی surprises استفاده می شود که در واقع باید surprise باشد. غافلگیری هر چند واژه مناسب و پاکیزه تر است، اما چون تعجب اصطلاحی سیاسی شده و «غافلگیری» با «لیلاز» قافیه می شود و حال و هوای امروز متاثر از واژه سازی و قافیه سازی شاعر است. زمین و آسمان دفن نشد، این کلمه به کار رفت!»

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا