فرهنگ و هنر

ناگفته‌های تلخ همسر یک جانباز ۶۰ درصد

البته زندگی با جانبازی با آسیب ها و مشکلات فراوان سختی ها و رنج های خاص خود را دارد. در دوران دفاع مقدس و پس از آن، زنان زیادی بودند که همراه جانبازان، همکاری با جانبازان و تحمل سختی های زندگی در کنار جانبازان بودند.

به گزارش ترندونی، روزنامه جوان نیز نوشت: در گفت و گو با بتول فصیحی، همسر جانباز محمد فصیحی، می گوید در 30 سال زندگی با همسرش، صبور عشق الهی و سخت ترین لحظات بوده است. سختی های زندگی اش که همسرش دارد. هیچ کس نمی تواند درد او را کاهش دهد.

از نحوه آشنایی و ازدواج با همسرتان بگویید.

من و همسرم پسرخاله هستیم و هر دو اهل دستجرد اصفهان هستند. خانواده های ما همسایه هستند و در یک محل زندگی می کنند. کلاس اول دبیرستان بودم که محمد و خانواده اش برای بررسی من آمدند. من ازدواج خویشاوندی را دوست نداشتم. فقط به دلیل اینکه جانباز بودند به درخواست آنها پاسخ مثبت دادم و در 12 فروردین 68 با هم ازدواج کردیم و در سال 91 که سال چهارم دبیرستان بودم شروع به زندگی مشترک کردیم. ثمره زندگی ما سه دختر است.

همسرتان در چه سالی جانباز شد؟

1986 محمد دو بار به جبهه اعزام شد اما در اعزام دوم عملیات کربلای ۵ مجروح شد. این را هم بگویم که یک سال بعد در سال 1366. در 14 اوت، برادر کوچکترش احمد در منطقه ماووت عراق شکنجه شد.

چگونه آسیب دیدند؟ جانباز او از کجا می آید؟

همانطور که از او شنیدم وقتی محمد داخل سنگر بود، خمپاره به سقف سنگر اصابت کرد و تیرهای سقف شکست و روی سر محمد و دو رفیقش افتاد. بر اثر این حادثه محمد جمجمه اش شکست. همه در ابتدا فکر می کنند شهید است، اما بعد می بیند که نفس می کشد. دو تن از همرزمانش دچار جراحات سطحی شدند اما همسرم به بیمارستانی در شیراز منتقل شد. پس از به هوش آمدن، پزشک از معاینه تشخیص می دهد که بو، چشایی و بینایی چشم راست به دلیل ضربه به سر کاملاً از بین رفته است. چشم چپ نیز دید مستقیم دارد و چپ و راست را نمی بیند. مجبور شد سرش را بچرخاند تا اطراف را ببیند و از صدای انفجار شوکه شد. از آنجایی که منطقه به مواد شیمیایی آلوده شده بود، چند درصد به مواد شیمیایی تبدیل شد.

همسر شما چند درصد جانباز دارد؟

همسرم 65 درصد جانباز بود اما متأسفانه به جای اینکه سن او را بالا ببرند و بدنش را ضعیف و تحمل درد کنند، 5 درصد جانبازان را افزایش دادند و 60 درصد وارد پرونده شدند. .

ظاهرا با اینکه جانباز بودند به تحصیل ادامه دادند؟

بله، محمد پس از پایان دبیرستان مدتی برای کار به تهران رفت. به دلیل شرایط سخت کار به اصفهان بازگشت و شب را در دبیرستان ادامه داد. در آن زمان دو بار به جبهه اعزام شد اما در اعزام دوم مجروح شد. پس از بهبودی از تحصیل، در دانشگاه پذیرفته شد و به عنوان مدرس مشغول به کار شد. وی در حال حاضر در حال ارائه پایان نامه کارشناسی ارشد است.

صدمات همسرشان چه مشکلاتی برایشان به همراه داشت؟

او توضیح می دهد که در روزهای اول پس از مصدومیت به دلیل ضربه به سر دچار آبریزش شدید بینی شده و پزشکان نتوانسته اند آبریزش بینی را متوقف کنند تا اینکه مجبور شد از پشت و آبریزش بینی خود آب بکشد. بینی او در حال حاضر به دلیل شکستگی جمجمه از سردردهای شدید رنج می برد و به دلیل موج دار شدن صدای دائمی در گوش که بسیار آزاردهنده است. از طرفی هیچ بویی نمی دهد و این مورد بسیار آزاردهنده است. یک بار برای معاینه چشم به تهران رفت و قبل از معاینه دکتر به ظاهر چشمانش نگاه کرد و گفت تو دروغ می گویی که نمی بینی چشمات سالم است و مشکلی وجود ندارد. فقط اومدی درصد بگیری محمد آقا هم خیلی ناراحت می شود و به دکتر می گوید اگر شکی بود میدان دید آن وقت مشخص می شود که دید من چیست. چون شکستگی جمجمه او کج است، کیست خوش خیم زیر شکستگی سر ایجاد می شود که سردرد و بزاق تلخ را دو چندان می کند و اغلب خسته و مرده می شود. به همین دلیل مدتی در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران بستری بود، اما پزشکان با تیمی از جراحان آلمانی مشورت کردند و خطر عمل را در سمت چپ او بسیار زیاد اعلام کردند. چشم ها ممکن است بینایی خود را به طور کامل از دست بدهند. به همین دلیل عمل نکردند و او را از بیمارستان مرخص کردند.

به عنوان همسر جانباز چه مشکلاتی را تجربه کردید؟

یکی اینکه محمد آقا موقع خروج از خانه حالش خوب نیست، اگر دیر بیاید خیلی نگرانم که برگردد. دوم اینکه وقتی داروی او به دلیل تحریم تمام می شود، داروی او در دسترس نیست و از آنجایی که ضعیف تر است، تأثیر خاصی در تسکین درد ندارد. اگر دارویی برای خوردن نباشد، باید سردردهای شدیدی را تحمل کند. من از این رنج می برم که وقتی می بینم چقدر درد دارد نمی توانم کمکش کنم.

از اینکه همسر یک جانباز هستید پشیمان نیستید؟

نه، چون از ابتدا به دلیل جانباز بودن با آنها موافقت کردم. من می خواستم با مراقبت از آنها و تکمیل ایمانم از این طریق به خدا نزدیکتر شوم.

آیا همسر جانباز بودن به درد شما می خورد؟

اگر بخواهیم از نظر معنوی به آن نگاه کنیم، پیشکسوت پرستاری ثواب زیادی دارد اما محمد آقا به دلیل استخدام در آموزش و پرورش و دریافت حقوق از بنیاد جانبازان حقوقی دریافت نکرد. فقط حقوق یک پرستار کوچک به حساب من واریز می شود. این از سالی است که درصد جانبازی 60 درصد شد و از روز اول همان حقوق جانبازان را پرداخت نکردند.

آیا افسران به وظایف خود در قبال جانبازان عمل کردند؟

توجه به جانبازان در جامعه بسیار کم بود. مثلا ما سه فرزند دانش آموز داریم. ما برای پرداخت شهریه برای پوشش تحصیلی آنها کمک خواستیم و گفتند ما بودجه ای نداریم که به شما کمک کنیم. آنها به ما اجازه دادند که فقط برای ثبت نام فرزندانمان در مدارس دولتی منطقه ای که در آن زندگی می کنیم و در هر مدرسه ای که می خواهیم، ​​از کارت جانباز استفاده کنیم.

بهترین خاطره شما چیست؟

دختر اولمان از پدرش در اصفهان به دنیا آمد و در دانشگاه مشغول تحصیل است. وقتی به دستجرد رسید، یک دسته گل طبیعی بسیار زیبا خریده بود و از دختر بودن فرزندمان بسیار خوشحال بود. وقتی دو دختر دیگرمان به دنیا آمدند اطرافیانم فکر می کردند همسرم از پسر نبودن آنها ناراحت است اما محمد آقا برخلاف بقیه من خیلی خوشحال شد و خدا را شکر کرد که هر سه فرزندمان دختر و سالم هستند.

داغ ترین خاطره ای که برای شما اتفاق افتاده چه بوده است؟

تلخ ترین خاطرات مربوط به روزهایی بود که همسرم در بیمارستان بستری بود و ما بلاتکلیف بودیم. چند روزی باید منتظر می ماندیم تا کمیسیون پزشکی بیاید و ببینیم چه زمانی و چه زمانی باید جراحی انجام شود. آن لحظات انتظار و اضطراب برایم خیلی سخت بود.

به عنوان یک جانباز در فعالیت های فرهنگی جامعه مشارکت می کنید؟

قبل از کرونا فقط برای بسیج می رفتم اما کاری نکردم که خودم کار فرهنگی کنم، چون در جامعه خیلی پشت خانواده های جانباز است و باید به عشق خدا صبر داشته باشیم. در بسیاری از جوامع، ما به چشمان مردم نگاه نمی کنیم تا حرفه های غیرحرفه ای خود را ببینیم و به خاطر بسپاریم!

به نظر شما مهمترین خواسته شهدا از نسل انقلاب چه بود؟

حفظ قداست و اطاعت از احکام الهی. خواهران دینی خون خود را در فحشا و فحشا پایمال نکنند. برادران جبهه ها را خالی نگذارید. (در آن زمان میدان جنگ سخت بود و اکنون میدان جنگ نرم است). به شهدا توصیه اکید شد که فرمان ولایت فقیه را رعایت کنند و هرگز ولایت فقیه را تنها نگذارند.

در تقویم سال به یک روز جانباز می گویند. روز جانباز کسی سراغ شما می آید؟

در آن سال ها به مناسبت روز جانباز هدایایی تهیه می شد و فقط خاله و شوهرش به ما مراجعه می کردند، اما در روز جانباز هیچکس از نهادهای دولتی و گروه های مختلف مردمی به خانه ما نمی آمد.

اگر بخواهید یک جمله به همسران جانباز بگویید آن جمله چیست؟

می گویم بدان راهی که می روی، اگر در این دنیا افراد و مقامات فاسق ببینی، بی جواب نمی ماند و خداوند در آن دنیا به تو پاداش می دهد.

دوست دارید برای روز زن چه هدیه ای از همسرتان بگیرید؟

مهم این است که او روز یک زن را فراموش نکند و با یک دسته گل یا یک جعبه آب نبات به خانه بیاید و به من سلام کند. و اگر خدا بخواهد از من راضی می شود و برایم دعا می کند.

وقتی زندگی به بن بست می رسد یا وقتی همسرتان بدتر می شود، چه چیزی شما را بیشتر نگران می کند؟

من سعی می کنم با نذر و نیاز و دعا و استغاثه و قرآن بر مشکلات و مصائبی که با آن روبه رو هستیم فائق آیم و خداوند زنده و سالم است و خودش کمک می کند تا راحت تر از این مشکلات عبور کنیم و تنها امیدم به خداوند.

آخرین کلمه؟

او چند سال پیش دفتر ارتباطی با مدارس راه اندازی کرد و هر چند روز یک بار با مدارس تماس می گرفت و از فرزندان جانبازان جویا می شد تا هر مشکلی که داشتند حل کنند. خیلی اتفاق مثبتی بود اما در زمان آقای روحانی این رابطه وجود نداشت. امیدواریم آقایان رئیسی و قاضی زاده هاشمی بار دیگر به موضوعاتی که گفتیم رسیدگی کنند تا انشاءالله مشکلات جامعه کودکان و قربانیان شهید مرتفع شود.

انتهای پیام/

دکمه بازگشت به بالا