عشق صندلی یا عشق خدمت

عشق صندلی یا عشق خدمت
آفتاب‌‌نیوز :

والیبال ایران از تیمی که پیام‌آور شادی برای مردم ایران بود، تبدیل به زنگ تفریحی برای سایر رقبا در سطح جهانی شده است به طوری که در شرایط کنونی، گرفتن سهمیه بازی‌های المپیک ۲۰۲۴ پاریس هم تقریبا امری محال به نظر می‌رسد. سقوط آزاد والیبال ایران درست از دو سال قبل و پس از تصمیم بحث‌برانگیز محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون، شروع شد؛ جایی که او بعد از قریب به ۱۱ سال تصمیم گرفت هدایت تیم ملی والیبال ایران را به یک مربی ایرانی بدهد.

اگرچه در آن برهه رسانه‌ها نسبت به عواقب چنین تصمیمی به داورزنی هشدار دادند، ولی آقای رئیس که تصور می‌کرد چرخ روزگار همیشه بر وفق مرادش خواهد چرخید، از آن تصمیم بیشترین حمایت را کرد تا بزرگ‌ترین سهم را در ناکامی این روز‌های والیبال ایران داشته باشد. بهروز عطایی در شرایطی سرمربی ایران شد که بازیکنان تیم ملی با ساختار و شاکله‌ای که مربیان خارجی پیش از او به وجود آورده بودند توانستند در یکی، دو تورنمنت خوش بدرخشند و مقام بیاورند، ولی رفته‌رفته که کار به دستان بهروز سپرده شد، عیار واقعی‌اش را نشان داد. او در زمین‌زدن تیم بزرگ والیبال ایران بعد از داورزنی، بیشترین سهم را داشت.

اوج ناکامی‌های او مربوط به همین بازی‌های لیگ ملت‌های جهان در ۲۰۲۳ است که والیبال ایران در رده چهاردهم جدول ۱۶ تیمی قرار گرفت و خوش‌شانس بود که از این رده پایین‌تر نرفت. بعد از این رقابت‌ها و درحالی‌که بسیاری به درستی خواستار برکناری بهروز عطایی شده بودند، داورزنی دوباره پای او ایستاد و تیم را با همین مربی به رقابت‌های قهرمانی آسیا فرستاد. داورزنی که تصور می‌کرد میزبانی ارومیه در این رقابت‌ها می‌تواند منجر به قهرمانی والیبال ایران در آسیا و در نتیجه نجات بهروز از انتقادات شود، گوشش به انتقادات بدهکار نبود. اتفاق تلخ‌تر هم در فینال همین بازی‌ها رقم خورد؛ تیم ملی والیبال ژاپن با ارائه یک بازی بسیار برتر، در فینال تیم ملی والیبال ایران را با نتیجه ۳ بر صفر از پیش‌رو برداشت و جام قهرمانی آسیا را در خانه ایران بالای سر برد. شعار‌های آن روز هواداران حاضر در ورزشگاه به خوبی گویای همه چیز بود. آن‌ها نه تنها رو به تشویق تیم ملی والیبال ژاپن آوردند بلکه با سردادن شعارِ معروف «حیا کن، رها کن» خواستار برکناری و استعفای بهروز عطایی از تیم ملی والیبال ایران شدند.

عطایی که گویا دل‌خوش به حمایت‌های بی‌دریغ محمدرضا داورزنی بود بدون آنکه عذرخواهی کند، به کارش در تیم ملی ایران ادامه داد. هم او و هم محمدرضا داورزنی می‌دانستند که برخلاف نتایج بدی که در تیم ملی والیبال ایران رقم زده‌اند می‌توانند در بازی‌های آسیایی هانگژو جبران مافات کنند. البته نه با اتکا به بازی خوب خود، بلکه به دلیل غیبت تیم اصلی ژاپن. ایران در این بازی‌ها در شرایطی در فینال تیم چین را برد و مدال طلا را به دست آورد که در تعدادی از همین مسابقات و روبه‌روشدن با تیم‌های ضعیف آسیایی هم متزلزل نشان داد.

محمدرضا داورزنی، ولی به اشتباه‌افکنی نصف و نیمه افکار عمومی، بدون اینکه به این موضوع اشاره کند که ژاپن با تیم دومش در این مسابقات حضور پیدا کرده، به قهرمانی ایران در این بازی‌ها آن‌هم بالاتر از تیم‌های ژاپن و چین افتخار کرد. او در شرایطی تمامی واقعیت را نگفت که انتظار می‌رفت والیبال ایران روز‌های سختی را در انتخابی المپیک که درست سه روز بعد از بازی‌های آسیایی در رشته والیبال، برگزار شد، تجربه کند.

هشدار‌ها به داورزنی درباره برکناری بهروز عطایی باز هم راه به جایی نبرد تا ایران با همان ترکیب پا به برزیل بگذارد و برای کسب سهمیه المپیک تلاش کند. در برزیل، ولی ایران تبدیل به زنگ تفریج عجیبی شد. بدون درنظرگرفتن تیمی مثل قطر که در آسیا به مراتب از ایران ضعیف‌تر است، بهروز و تیمش به هیچ رقیبی نه نگفتند. شکست برابر اوکراین و چک که در جدول رده‌بندی از ایران پایین‌تر بودند شاهکار جدید بهروز عطایی در والیبال ایران بود. کار به جایی کشیده شد که این بار خود عطایی پس از کسب نتایج فوق‌العاده ضعیفی که با حمایت محمدرضا داورزنی به دست آورده بود، استعفایش را نوشت و تیم ملی را به حال خود رها کرد.

بهروز رفت، ولی داورزنی همچنان حاضر است

همان‌طورکه در بالا اشاره شد، بخشی از ناکامی‌های اخیر والیبال ایران متوجه بهروز عطایی است، ولی بخش اصلی متوجه سیاست‌های کهنه محمدرضا داورزنی در مدیریت والیبال است. او توانست والیبال ایران را به سطح جهانی برساند، ولی در ادامه نشان داد که دانش مدیریتی لازم برای نگه‌داشتن این تیم در آن سطح را ندارد. نتیجه شده آنکه تیمی که انتظار می‌رفت یکی از چهار تیم برتر دنیا شود حالا برای نگه‌داشتن رتبه یازدهمی در جهان هم به مشکل خورده است.

از همه عجیب‌تر اینکه داورزنی با کارنامه بدی که در آخرین دوره ریاستش بر فدراسیون والیبال به جا گذاشته همچنان شوق خدمت‌کردن دارد و قصد ندارد صندلی ریاست را به این راحتی‌ها واگذار کند. دوره چهارساله او ماه آینده به پایان می‌رسد، ولی عجیب آنکه برخلاف ادعای اولیه‌اش، دوباره برای ریاست این فدراسیون ثبت‌نام کرده و با توجه به چینش موجود در ساختار والیبال، امیدوار است دوباره بر صندلی ریاست تکیه بزند. این اتفاق در شرایطی رخ داده که داورزنی چهار روز قبل از پایان مهلت نام‌نویسی برای انتخابات گفته بود به جمع‌بندی نرسیده و ممکن است کاندیدا نشود، ولی درست در ثانیه‌های پایانی یکباره، برای انتخابات پیش‌رو ثبت‌نام کرد.

داورزنی چهار روز قبل از پایان مهلت نام‌نویسی گفته بود: «دغدغه جدی من بازی‌های آسیایی و المپیک است. در حال بررسی وضعیت ورود به انتخابات فدراسیون والیبال هستم، اما هنوز به جمع‌بندی نرسیده‌ام». داورزنی مدت‌هاست که طبق قوانین موجود در ایران در زمره مدیران بازنشسته قرار دارد، ولی هربار دریچه‌ای جدید به رویش باز می‌کند تا همچنان به کارش در این عرصه ادامه دهد. او این بار هم با اشاره به موضوعی خاص که مسیر را برایش هموارتر می‌کند تصمیم گرفته در انتخابات حاضر باشد. خودش به بخشی از آن این‌طور اشاره می‌کند «نکته‌ای که مطرح شده این است که قوانین داخلی و اساسنامه یک بحث دیگری هستند. تعامل با وزارت ورزش داشته‌ایم و سعی کردیم این تصمیم‌گیری را منجر به چالش نکنیم. امیدواریم با تصمیمی که مجلس خواهد گرفت و در برنامه هفتم دیده شده، ورزش کشور بتواند از ظرفیت‌های مختلف استفاده کند».

ظرفیت‌های مختلفی که داورزنی به آن اشاره می‌کند دو نکته است؛ یکی اساسنامه فدراسیون جهانی والیبال که می‌گوید رئیس می‌تواند تا ۷۵سالگی در این سمت بماند و دیگری موضوع عجیب و غریبی که ممکن است به تصویب مجلس برسد. ماجرا از این قرار است که به‌تازگی بحثی در مورد امکان ریاست بازنشستگان در فدراسیون‌های ورزشی مطرح شده است که طبق تصویب کمیسیون تلفیق مجلس، ریاست فدراسیون‌های ورزشی آماتوری، ریاست کمیته ملی المپیک و ریاست کمیته ملی پارالمپیک شغل محسوب نمی‌شوند و بازنشستگان هم می‌توانند ریاست آن‌ها را عهده‌دار شوند. البته هنوز این موضوع به تصویب مجلس نرسیده و قرار است این بند در صحن علنی مجلس بررسی شود.

این موردی است که داورزنی را خوشحال کرده که همچنان بتواند به کارش در فدراسیون والیبال ادامه دهد. «موضوعی که در یک سال گذشته در مجلس بحث شده می‌تواند تحول خوبی در ورزش کشورمان باشد. فدراسیون‌ها همان‌طورکه در کشور‌های پیشرفته تعریف شده‌اند، شغل محسوب نمی‌شوند و یک موقعیت به حساب می‌آید. رؤسای فدراسیون‌های کشور‌های پیشرفته از کسانی هستند که با آمدنشان، منابع می‌آورند. اینکه فدراسیون را کوچک و ضعیف کنیم؛ در مسیر درستی نیست. اتفاق الان مجلس خوب است و باید در صحن به تصویب برسد».

مشخص نیست که آیا شائبه حمایت‌های بیرونی از محمدرضا داورزنی این‌قدر اثرگذار است یا اینکه قحط‌الرجالی در عرصه مدیریت ورزشی در ایران بیداد می‌کند که همچنان مسیر برای ادامه حضور مدیری با تفکرات سنتی که البته در سال‌های اخیر نشان داده نتیجه‌ای به غیر از ناکامی نداشته، هموار می‌شود. البته که شاید شوق خدمت این قبیل رؤسا نیز چنین زیاد است که در صورت دوری از صندلی ممکن است خدمت‌کردن به ورزش مختل شود.

دکمه بازگشت به بالا