گریه با تمام وجود البته گریه نبود، گریه بود. علی ارسلان گریه کرد. آن هم بعد از قهرمانی در جام جهانی که همه به آن می خندند! گریه او اصلاً گریه شادی نبود. دو برده ای که در تنش بودند انگار چسبیده بودند، اگر پرچم صربستان با پرچم ایران جایگزین شود چه اتفاقی می افتد؟ نه! این کار قابل انجام نیست. بعضی چیزها در این دنیا از دستش خارج شده است، من به سبک کشتی او اعتقادی ندارم.
در کمتر از یک سال برای صربستان مدال طلا گرفت، ما به آنها تبریک می گوییم، اما عصبانیت ارسلان، اشک های او و گریه های او خشم بسیاری از ایرانیان را برانگیخت. مثل المپیاد خشم کیمیا علیزاده.همون ناهید.کیانی رو برد.تاریخ بدتر بود و ایران مقابل ایران.به نظر میاد اراده ای برای مبارزه نبود اما زنان ایرانی باید با هم می جنگیدند.
کیمیا آن روز خیلی خونسرد بود و وقتی در میکسدزون از جلوی خبرنگاران رد شد عصبانیتش را فرو نشاند و سریع گذشت اما ارسلان این کار را نکرد. می توانید فیلم را بعد از پیروزی او ببینید. شاید می خواست ایران باشد پرچم را بلند کند مثل بقیه روی فرش افتخار کرد برای ارسلان نشد و نشد و افتخار نصیب صرب ها شد اما اینجا خیلی ها مردم عصبانی بودند و خیلی ها با خود می گفتند: ای کاش شرایطی پیش می آمد که ارسلانی کیمیا نمی شد و حتی یک قطره اشک هم برای مدالی که برای وطن به دست می آمد ریخته نمی شد. این سرزمین و هر بار هر کدام به نوعی به قلب ایران، قلب ایران، قلب ایران، خط می کشند…
251 251