بعضی اوقات مردم اشتباه می کنند و به مهمانی ها روی می آورند. به این معنا که آنها انتظار دارند کشورها دارای ویژگی های مشابه افراد منفرد باشند. كیفیتهایی مانند صداقت ، امانتداری ، وفاداری ، فروتنی و غیره در برخورد با رفتاری كه این خصوصیات مطلوب را در دنیای انسان نقض می كند – مانند دروغ ، كلاهبرداری ، خیانت و استكبار – كشورها به همان استانداردهای اخلاقی تكیه می كنند كه در هر انسان منصفانه است. روابط ، قدردانی و سرزنش.
اگرچه ملتها دسته مردم هستند ، اما نمی توان آنها را به افراد محدود کرد. کشورها در یک سیستم بسته بین المللی زندگی می کنند که در آن هرج و مرج یا فقدان یک قانون قانون تضمین شده و جهانی نیروی محرکه اصلی است ، و توزیع نامتعادل قدرت از نظر اقتصادی ، نظامی ، سرزمینی و جمعیتی یک عامل اساسی در شکل گیری ساختار سلسله مراتبی و بسیار رقابتی است.
در سیستم های بین المللی آنارشیک ، دولت های پاسخگو باید دائماً توزیع مزایای مقایسه ای را کنترل کنند و مراقب باشند که رقبا از راه های مختلف از همکاری تا جنگ مزایای بیشتری کسب نکنند. از آنجا که آنها نمی توانند مطمئن باشند که روزی از آنها علیه خود استفاده نخواهند کرد ، رفتار کشورها در یک فضای بین المللی اغلب به منافع و قدرت آنها بستگی دارد تا ارزشهای اخلاقی. به این ترتیب ، کشورها همیشه آمادگی دارند وقتی جنگ به رقبای خود آسیب می رساند و به نفع آنها است ، خاتمه دهند و هنگامی که جنگی بیش از رقبا از جنگ خارج شوند ، آن را آغاز می کنند. آنها می گویند که مزایای همکاری بیشتر از مزایای عدم همکاری است ، اما آنها همچنین مایلند همکاری را فسخ کنند ، توافق نامه ها را فریب دهند یا آنها را به طور نامحدود ترک کنند ، زیرا مزایای همکاری با گذشت زمان به ضرر آنها تغییر کند.
به این ترتیب قدرتهای بالاتر حق انتخاب بیشتری دارند ، زیرا بعید است همان قدرت بالاتر مقصر و مجازات شوند. دلیل کلاهبرداری یا اصطلاحاً نقض قرارداد دقیقاً دلیل همکاری و تلاش برای دستیابی به توافق است: کسب مزیت نسبی.
طرفین این قوانین را یاد می گیرند ، یا حداقل انتظار دارند که این کار را انجام دهند ، وقتی در سیستم بین المللی نهادینه شوند. احزابی که قوانین بازی را زیر پا بگذارند دیر یا زود هزینه اشتباهات خود را پرداخت می کنند. خواه کسانی که برای دستیابی به توافق از انجام این کار امتناع می ورزند و خواه کسانی که در صورت لزوم به عهد خود وفادار می مانند. پایبندی به میثاق در روابط انسانی یک فضیلت است ، اما در زندگی بین المللی می تواند یک اشتباه مضر باشد. از طرف دیگر ، فسخ میثاق در روابط انسانی رفتار ناپسندی است ، اما در زندگی بین المللی می تواند اقدامی عاقلانه باشد.
کشورهایی که در سیستم بین المللی کاملاً جا افتاده اند ، هرگز به دنبال اعتماد به توافقات دیگر نیستند. اعتماد واژه ای بی ربط در زمینه همکاری است. آنها آمادگی لازم برای نقض توافق نامه را دارند حتی اگر قصد امضای آن را داشته باشند ، تنها راه تقویت و ماندگاری بیشتر توافق توزیع مزایای توافق نامه به منظور رضایت طرفین برای مدت زمان طولانی تر است. تغییرات سیاسی و اقتصادی بین المللی و سیاست های داخلی باید کمتر تحت تأثیر قرار بگیرند.
با این حال ، همزمان با به خطر افتادن توافق نامه یا نقض قرارداد یا طرفی که از آن خارج شده است ؛ آنها باید آماده باشند تا به منظور ایجاد تعادل در توزیع منافع و دستیابی به منافع جدید ، وارد مذاکرات جدید شوند. چین ، زمانی که Trumpo’s U.S. بر خلاف قوانین WTO اعمال تعرفه برای برخی از کالاهای وارداتی چین را آغاز کرد. مقدمات مذاکرات در مورد توافق تجاری با ایالات متحده آغاز شده است.
روسیه همچنین پس از خروج آمریکا از INF آمادگی خود را برای توافق جدید در زمینه کنترل موشک های کوتاه برد اعلام کرده است. به دنبال اعتراض دولت آمریكا ، كشورهای عضو NAFTA برای بازگرداندن تعادل منافع مجدداً درباره شرایط جدید مذاكره كردند.
در همه این موارد ، دلیل این نقض عدم رضایت از توزیع مزایای توافق نامه ها به ضرر ایالات متحده بود. ایالات متحده به یک دلیل مشابه در توافق هسته ای با ایران این پیمان را نقض کرد ، اما بر خلاف چین ، روسیه و NAFTA ، توازنی بین مزایای جدید و منافع جدید پیدا نکردیم.
استدلال ناآشنا با ماهیت سیاست بین الملل مبنی بر اینکه “ایالات متحده معتبر نیست و شایسته مذاکره در مورد نقض پیمان خود نیست” بی ربط است. در میان این کشورها ، ما تنها کشوری هستیم که نشان داده ایم هنوز از قوانین زندگی در سیستم بین الملل اطلاع نداریم.
هزینه این خطا تاکنون بیش از 150 میلیارد دلار خسارت و بدون چشم انداز جبران خسارت بوده است.
310 310