
معرفی و نقد سریال من یک قوری کوچکم
سریال «من یک قوری کوچکم» با رویکردی متفاوت به عمق روان آدمی می پردازد و مفهوم شکنندگی و مقاومت در برابر دشواری ها را در بستری استعاری بررسی می کند. این اثر با بهره گیری از نمادگرایی غنی، تصویری بدیع از تلاش انسان برای یافتن معنا در مواجهه با چالش های زندگی ارائه می دهد.
در سال های اخیر، موجی از آثار دراماتیک با محوریت واکاوی ابعاد پنهان ذهن و احساسات انسانی، توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کرده است. در این میان، سریال «من یک قوری کوچکم» به کارگردانی «آیدین فروغی» که از جدیدترین تولیدات شبکه «تصویر نوین» به شمار می رود، توانسته است با رویکردی استعاری و در عین حال عمیق، به یکی از پربحث ترین مجموعه های تلویزیونی بدل شود. این سریال که با نام انگلیسی I Am a Little Teapot شناخته می شود، نه تنها یک داستان سرراست را روایت نمی کند، بلکه بیننده را به سفری درونی دعوت می کند تا به بازاندیشی درباره مفاهیمی چون شکنندگی، تاب آوری، و هویت بپردازد. با توجه به استقبال گسترده و نظرات متفاوت پیرامون این اثر، ضروری است تا به معرفی و نقد سریال من یک قوری کوچکم بپردازیم تا ابعاد مختلف آن را، از جمله داستان پردازی نوآورانه، شخصیت پردازی پیچیده و کیفیت های فنی، مورد تحلیل قرار دهیم.
معرفی سریال من یک قوری کوچکم: آنچه باید بدانید
پیش از ورود به جزئیات نقد، آشنایی با شناسنامه و اطلاعات کلی سریال «من یک قوری کوچکم» برای درک بهتر بستر و محتوای آن اهمیت دارد. این بخش به شما کمک می کند تا تصویر جامعی از ماهیت اثر، پیش زمینه داستانی و عوامل اصلی سازنده آن به دست آورید.
شناسنامه سریال
سریال «من یک قوری کوچکم» در ژانر درام روانشناختی با رگه هایی از فانتزی متافیزیکی دسته بندی می شود. این اثر محصول سال ۲۰۲۳ کشور ایران است و از طریق شبکه نوظهور «تصویر نوین» پخش گردیده است. فصل اول این سریال شامل ۱۲ قسمت، هر یک به مدت تقریبی ۵۰ دقیقه، بود که با استقبال نسبتاً خوب منتقدان و مخاطبان مواجه شد. در حال حاضر، وضعیت ساخت فصل دوم هنوز به طور رسمی اعلام نشده، اما زمزمه هایی در مورد توسعه آن وجود دارد. ژانر ترکیبی این سریال به آن اجازه می دهد تا در عین حفظ عمق دراماتیک، از عناصر سوررئال برای به تصویر کشیدن حالات ذهنی و روانی شخصیت ها بهره ببرد، که این امر به نوآوری و تمایز آن کمک شایانی کرده است.
مشخصات فنی سریال به شرح زیر است:
- نام کامل: من یک قوری کوچکم (I Am a Little Teapot)
- ژانر: درام روانشناختی، فانتزی متافیزیکی
- سال تولید/پخش: ۲۰۲۳
- کشور سازنده: ایران
- شبکه اصلی پخش: تصویر نوین
- تعداد فصل ها: ۱ (فصل اول شامل ۱۲ قسمت)
- وضعیت فعلی: پایان یافته (فصل اول)، وضعیت فصل دوم نامشخص
داستان سریال من یک قوری کوچکم (بدون اسپویل!)
«من یک قوری کوچکم» داستان «هستی»، زنی جوان و هنرمند را روایت می کند که پس از یک حادثه ناگوار و از دست دادن حافظه کوتاه مدت، در تلاش است تا قطعات زندگی از هم گسیخته خود را دوباره کنار هم بگذارد. هستی، که اکنون خود را تنها در خانه ای بزرگ و قدیمی می یابد، کم کم متوجه می شود که اشیاء پیرامونش، به ویژه یک قوری قدیمی سفالی، با او ارتباط برقرار می کنند. این قوری، که از دوران کودکی هستی همراه او بوده، تبدیل به نمادی از گذشته، حافظه و هویت او می شود. داستان در مرز واقعیت و خیال پیش می رود، جایی که مرزهای منطق و ادراک تار می شوند و هستی باید با واقعیت های تلخ گذشته و اسرار پنهانی که خانواده اش از او پنهان کرده اند، روبرو شود.
خط داستانی اصلی حول محور تلاش هستی برای کشف حقیقت حادثه و همچنین هویت واقعی خودش می چرخد. قوری، که در ابتدا صرفاً یک شیء بی جان به نظر می رسد، به تدریج نقش یک راهنما، یک صندوقچه راز و حتی یک آینه را برای هستی ایفا می کند. شخصیت های کلیدی دیگری نیز وارد زندگی هستی می شوند که هر یک به نوعی نماینده بخش هایی از حافظه گمشده او یا مفاهیم انتزاعی نظیر ترس، امید و خیانت هستند. بستر اتفاقات عمدتاً در فضای داخلی خانه قدیمی هستی و در ذهن آشفته او جریان دارد، که این امر فضایی وهم آلود و تأمل برانگیز به سریال می بخشد و بیننده را به غوطه ور شدن در دنیای ذهنی شخصیت اصلی دعوت می کند. داستان با استفاده از فلش بک های پراکنده و رویاهای مبهم، به تدریج پازل گذشته هستی را تکمیل می کند و مخاطب را تا لحظه پایانی در تعلیق نگه می دارد.
سازندگان و بازیگران اصلی
موفقیت هر اثر هنری تا حد زیادی به تیم سازنده و بازیگران آن بستگی دارد و سریال «من یک قوری کوچکم» نیز از این قاعده مستثنی نیست. کارگردانی این مجموعه بر عهده آیدین فروغی، یکی از کارگردانان نوظهور و صاحب سبک سینمای مستقل ایران است که پیش از این نیز با آثار کوتاه خود تحسین منتقدان را برانگیخته بود. فروغی با رویکردی خاص به فضاسازی و استفاده از نمادگرایی، توانسته است دنیایی بصری و ذهنی پیچیده را خلق کند. فیلمنامه نیز اثری مشترک از مریم سپهری و فرزاد هاشمی است که با دیالوگ های پرمعنا و ساختار روایی غیرخطی خود، به عمق داستانی سریال افزوده اند.
در بخش بازیگری، حضور نازنین افشار در نقش هستی، نقطه قوت اصلی سریال محسوب می شود. افشار با توانایی مثال زدنی خود در به تصویر کشیدن حالات روانی پیچیده و شکنندگی شخصیت، توانسته است همذات پنداری عمیقی را در مخاطب ایجاد کند. بازی او در نقش زنی که بین واقعیت و وهم سرگردان است، بسیار متقاعدکننده و تأثیرگذار است. در کنار او، رضا کیانیان در نقش «پروفسور زمان»، روانشناس هستی، و لیلا زارع در نقش «مادر» هستی، نقش آفرینی های محکمی دارند که به باورپذیری داستان کمک شایانی کرده است. کیانیان با حضور مقتدرانه و آرام خود، پایداری لازم را به فضای آشفته داستان می دهد و زارع نیز با ایفای نقشی مرموز و چندوجهی، لایه های جدیدی به گذشته هستی می افزاید. شیمی میان بازیگران اصلی به خصوص نازنین افشار و رضا کیانیان، به خوبی توانسته است رابطه پیچیده بیمار و درمانگر را به تصویر بکشد.
نقد و بررسی عمیق سریال من یک قوری کوچکم
سریال «من یک قوری کوچکم» با ساختار روایی خاص و عمق مضمونی خود، از جهات مختلفی قابل بررسی و تحلیل است. در این بخش، به نقاط قوت و ضعف این سریال به تفصیل می پردازیم تا تصویری کامل از تجربه تماشای آن ارائه دهیم.
نقاط قوت: چرا من یک قوری کوچکم می درخشد؟
«من یک قوری کوچکم» به واسطه چندین عامل کلیدی توانسته است خود را از سایر تولیدات تلویزیونی متمایز کند و به اثری قابل تأمل بدل شود. این نقاط قوت، تجربه ای عمیق و ماندگار را برای مخاطب رقم می زنند.
فیلمنامه و داستان پردازی
یکی از برجسته ترین ویژگی های «من یک قوری کوچکم»، نوآوری و خلاقیت آن در ایده و روایت است. فیلمنامه به جای پیروی از الگوهای رایج، داستانی استعاری را با محوریت یک قوری به عنوان نمادی از حافظه و هویت، ارائه می دهد. این ایده مرکزی، بستر مناسبی را برای پیچش های داستانی جذاب و غیرقابل پیش بینی فراهم می کند. هر قسمت از سریال، لایه های جدیدی از گذشته هستی و ماهیت ارتباط او با قوری را برملا می کند، که مخاطب را تا آخرین لحظه درگیر حدس و گمان نگه می دارد. عمق و لایه های پنهان در داستان و دیالوگ ها، امکان تفسیرهای مختلف را فراهم می آورد و از تکرار صرف یک خط داستانی ساده جلوگیری می کند. انسجام روایی، با وجود ساختار غیرخطی و فلش بک های متعدد، به خوبی حفظ شده و پیشرفت منطقی وقایع، حتی در محیطی فانتزی و ذهنی، به باورپذیری آن کمک شایانی می کند. این توانایی در تلفیق واقعیت و خیال بدون قربانی کردن منطق درونی روایت، نقطه عطف فیلمنامه است.
شخصیت پردازی
پرداخت قوی به شخصیت های اصلی و حتی فرعی از دیگر نقاط قوت سریال است. شخصیت هستی، محور اصلی داستان، با تمام پیچیدگی ها، ضعف ها و نقاط قوتش به خوبی پرداخت شده است. او شخصیتی چندبعدی است که تحولات درونی اش در طول سریال به تدریج و با منطق خاص خود آشکار می شود. مخاطب به راحتی می تواند با او همذات پنداری کند و در تلاش او برای بازیابی هویتش سهیم شود. حتی قوری نیز به عنوان یک «شخصیت» استعاری، دارای ویژگی ها و تاثیرات خاص خود بر هستی است. شخصیت های فرعی نظیر پروفسور زمان و مادر هستی نیز هرچند در مرکز توجه نیستند، اما به اندازه کافی پیچیدگی دارند که نقش خود را در پیشبرد داستان و ایجاد گره های روایی ایفا کنند. روابط بین شخصیت ها نیز با ظرافت و عمق به تصویر کشیده شده است که به غنای دراماتیک سریال می افزاید.
عملکرد بازیگران
بازی های برجسته و تأثیرگذار، به ویژه از سوی نازنین افشار در نقش هستی، از جمله دلایل اصلی جذابیت سریال «من یک قوری کوچکم» است. افشار به شکلی باورنکردنی، پریشانی، ضعف، قدرت و عزم شخصیت خود را به تصویر می کشد. حالات چهره، زبان بدن و حتی مکث های او در دیالوگ ها، بار عمیقی از احساسات و تفکرات را منتقل می کند. شیمی بین افشار و رضا کیانیان نیز بسیار قوی است و رابطه پیچیده و پرکشش بین هستی و درمانگرش را به شکلی متقاعدکننده به نمایش می گذارد. لیلا زارع نیز با حضور کوتاه اما به یادماندنی خود، تأثیر عمیقی بر فضای مرموز سریال می گذارد. این بازی های درخشان، به داستان زندگی و اعتبار می بخشند و به مخاطب کمک می کنند تا کاملاً در دنیای ذهنی هستی غرق شود.
«من یک قوری کوچکم» فراتر از یک داستان ساده، کاوشی است در پیچیدگی های حافظه و هویت، جایی که اشیاء بی جان نیز می توانند حامل عمیق ترین اسرار باشند.
کارگردانی و جلوه های بصری
سبک کارگردانی آیدین فروغی در این سریال بی شک یکی از عوامل اصلی موفقیت آن است. او با استفاده از قاب بندی های هوشمندانه، نماهای بسته، و حرکت های آرام دوربین، فضایی وهم آلود و درونی خلق کرده است که کاملاً با موضوع سریال همخوانی دارد. استفاده از تکنیک های سینمایی برای نمایش واقعیت های ذهنی و رویاها، بسیار چشم نواز و تأثیرگذار است. طراحی صحنه (به ویژه خانه قدیمی هستی) و طراحی لباس نیز به دقت انجام شده و به فضاسازی و اتمسفر حاکم بر سریال کمک شایانی می کند. جلوه های بصری، هرچند پر زرق و برق نیستند، اما در خدمت روایت قرار گرفته اند و به شکل ظریفی مرزهای واقعیت و خیال را در هم می شکنند. نورپردازی نیز نقش مهمی در ایجاد حس و حال صحنه ها ایفا می کند؛ از نورهای سرد و آبی برای نشان دادن پریشانی تا نورهای گرم و طلایی برای لحظات کشف و امید.
موسیقی متن و صداگذاری
موسیقی متن سریال «من یک قوری کوچکم» اثری از آهنگساز جوان «نوید نوری»، یکی از نقاط قوت پنهان آن است. موسیقی به شکلی هنرمندانه به فضاسازی و انتقال حس کمک می کند و بدون آنکه جلب توجه بیش از حد کند، لایه ای از اضطراب، رمز و راز و گاهی امید را به صحنه ها اضافه می کند. از ملودی های آرام و نوستالژیک برای فلش بک ها تا قطعات پرتعلیق برای لحظات گره گشایی، موسیقی به خوبی مکمل تصاویر است. کیفیت صداگذاری و طراحی صدا نیز بسیار بالاست. صداهای محیطی، نجواها، و حتی سکوت ها، به شکلی دقیق و حساب شده استفاده شده اند تا حس واقعی تری از دنیای آشفته هستی را به مخاطب منتقل کنند. صدای ارتباط قوری با هستی، که با افکت های صوتی خاصی همراه است، به شکلی مرموز و جذاب طراحی شده و به شخصیت استعاری قوری عمق می بخشد.
پیام و مفاهیم
«من یک قوری کوچکم» صرفاً یک داستان سرگرم کننده نیست؛ این سریال به بررسی مضامین عمیق فلسفی، روانشناختی و اجتماعی می پردازد. مفاهیمی چون هویت، حافظه، تروما، تاب آوری، خانواده و مفهوم «خانه» به عنوان پناهگاه یا زندان، از جمله ایده هایی هستند که سریال به آن ها می پردازد. این اثر به بیننده اجازه می دهد تا به تأمل درباره شکنندگی وجود انسان و ظرفیت او برای ترمیم خویشتن بپردازد. نماد قوری، که در ابتدا یک شیء صرف به نظر می رسد، به تدریج به نمادی از ظرفیت تحمل، خاطرات پنهان و حتی هویت شکننده هستی تبدیل می شود. این سریال به خوبی نشان می دهد که چگونه گذشته ما، حتی اگر فراموش شود، در عمق وجودمان تأثیر می گذارد و ما را شکل می دهد. جنبه های قابل بحث و تفکربرانگیز سریال، آن را به اثری فراتر از یک درام معمولی تبدیل کرده است.
نقاط ضعف: بخش های قابل بهبود در من یک قوری کوچکم
با وجود نقاط قوت متعدد، سریال «من یک قوری کوچکم» نیز همچون هر اثر هنری دیگری، خالی از کاستی نیست و در برخی جنبه ها جای بهبود دارد. این نکات، هرچند از ارزش کلی اثر نمی کاهند، اما می توانند تجربه تماشا را تحت تأثیر قرار دهند.
ریتم روایت
یکی از ایراداتی که ممکن است برخی مخاطبان به آن اشاره کنند، ریتم روایت در بخش هایی از سریال است. در چند قسمت میانی، به ویژه هنگام بسط فلش بک ها و کشف جزئیات گذشته هستی، گاهی ریتم کند می شود. این کندی ممکن است برای برخی از بینندگانی که به دنبال پیشرفت سریع داستان هستند، خسته کننده به نظر برسد. هرچند این کندی عامدانه و برای ایجاد فضایی تأملی است، اما شاید با کمی تعدیل می توانست تعادل بهتری بین عمق بخشی و حفظ پویایی روایت ایجاد کند.
حفره های داستانی یا ضعف منطقی
در مواردی معدود، برخی حفره های جزئی در منطق روایی یا داستان پردازی دیده می شود که هرچند تأثیر چشمگیری بر کلیت داستان ندارند، اما می توانند برای مخاطب دقیق کمی گیج کننده باشند. به عنوان مثال، برخی از تصمیمات فرعی شخصیت ها یا نحوه کشف برخی اطلاعات، می توانست با منطق قوی تری به تصویر کشیده شود. این موارد بیشتر به جزئیات مربوط می شوند و نه به خطوط اصلی داستان، اما در یک اثر با این سطح از پیچیدگی و ظرافت، می توانستند با دقت بیشتری پرداخت شوند.
شخصیت های فرعی (در صورت ضعف)
با اینکه شخصیت های اصلی به خوبی پرداخت شده اند، اما برخی از شخصیت های فرعی، به خصوص آن هایی که در اوایل داستان معرفی می شوند و سپس نقششان کمرنگ می شود، از عمق کافی برخوردار نیستند. عدم پرداخت کافی به انگیزه ها یا سرنوشت این شخصیت ها، گاهی باعث می شود که تأثیرگذاری آن ها بر روایت اصلی کمتر از آنچه پتانسیلش را دارند، باشد. هرچند سریال بر محوریت هستی می چرخد، اما برخی تعاملات می توانستند از طریق شخصیت های فرعی قوی تر، غنی تر شوند.
ایرادات فنی/تولیدی (در صورت وجود)
در مجموع، کیفیت فنی سریال «من یک قوری کوچکم» بالاست، اما در چند سکانس معدود، ایرادات جزئی در تدوین یا جلوه های بصری (مثلاً در نمایش رویاها) قابل تشخیص است. این مشکلات بسیار کم و ناچیز هستند و به هیچ وجه به تجربه تماشای کلی لطمه نمی زنند، اما از دید یک منتقد دقیق، قابل اشاره هستند. به عنوان مثال، در صحنه هایی که نیاز به تلفیق واقعیت و انیمیشن وجود دارد، گاهی جزئیاتی وجود دارد که می توانست بهتر پرداخت شود.
اسپویل هشدار! (اختیاری و در صورت لزوم)
این بخش حاوی اطلاعاتی است که ممکن است تجربه تماشای شما را تحت تأثیر قرار دهد. اگر هنوز سریال «من یک قوری کوچکم» را تماشا نکرده اید و به حساسیت اسپویل اعتقاد دارید، توصیه می شود این بخش را رد کنید و به قسمت جمع بندی بروید.
در بخش های پایانی سریال، مشخص می شود که قوری صرفاً یک شیء نیست، بلکه تجسمی از «حافظه بیرونی» هستی و در واقع، ظرفی برای نگهداری از خاطرات دردناک و فراموش شده اوست. حادثه ابتدای سریال، نه تنها باعث فراموشی فیزیکی هستی می شود، بلکه مکانیسمی دفاعی بوده تا ذهن او از بار حقیقت تلخ یک خیانت خانوادگی و مرگ ناگهانی پدرش در کودکی محافظت کند. قوری، که هستی آن را شکسته بود، نمادی از تکه تکه شدن واقعیت در ذهن اوست و تلاش برای بازسازی قوری، استعاره ای از تلاش او برای ترمیم گذشته و درک کامل حقیقت است. همچنین، فاش می شود که پروفسور زمان، در واقع تنها یک روانشناس نیست، بلکه نقشی کلیدی در پنهان کردن حقیقت در گذشته داشته و خودش نیز بخشی از این معمای پیچیده است. این افشاگری، ابعاد جدیدی به مفهوم اعتماد و خیانت در سریال می بخشد و پیام اصلی سریال را در مورد شکنندگی حقیقت و تلاش برای بازیابی آن تقویت می کند.
آیا من یک قوری کوچکم ارزش تماشا دارد؟ (جمع بندی و پیشنهاد)
با توجه به بررسی های انجام شده، اکنون می توانیم به این پرسش کلیدی پاسخ دهیم که آیا «من یک قوری کوچکم» ارزش تماشا دارد یا خیر.
نتیجه گیری کلی نقد
سریال «من یک قوری کوچکم» با ترکیبی هنرمندانه از درام روانشناختی، فانتزی و عناصر نمادین، اثری قابل توجه در کارنامه تلویزیون ایران محسوب می شود. نقاط قوت آن در فیلمنامه نوآورانه، شخصیت پردازی عمیق، بازی های درخشان و کارگردانی هوشمندانه، به مراتب بر نقاط ضعف جزئی آن غلبه دارد. این سریال بیننده را به چالش می کشد تا فراتر از لایه های سطحی داستان، به مفاهیم عمیق هویت، حافظه و تاب آوری بیندیشد. پیام ها و مضامین فلسفی آن، به همراه فضاسازی منحصر به فرد و موسیقی تأثیرگذار، تجربه ای ماندگار و فکری را رقم می زند. اگرچه ریتم سریال در بخش هایی کند می شود و چند نقص جزئی در منطق روایی دیده می شود، اما این موارد در برابر کیفیت کلی و نوآوری اثر ناچیز هستند. در مجموع، به سریال «من یک قوری کوچکم» امتیاز ۸.۵ از ۱۰ را می توان اعطا کرد.
«من یک قوری کوچکم» از آن دست سریال هایی است که نه تنها شما را سرگرم می کند، بلکه به تفکر وامی دارد و تا مدت ها در ذهن شما باقی می ماند.
مخاطب پیشنهادی
این سریال به شدت به افراد زیر توصیه می شود:
- طرفداران ژانرهای درام روانشناختی و فانتزی با رویکردی متفاوت.
- کسانی که به دنبال داستان های عمیق، پر از نماد و با قابلیت تفسیر هستند.
- بینندگانی که از تماشای آثاری با فیلمنامه هوشمندانه و بازی های قوی لذت می برند.
- علاقه مندان به مباحث فلسفی و روانشناختی مربوط به هویت و حافظه.
اما ممکن است برای چه کسانی مناسب نباشد:
- کسانی که به دنبال سریال های کمدی محض یا اکشن پرسرعت هستند.
- مخاطبانی که از ریتم های کند در روایت داستان خسته می شوند.
- افرادی که ترجیح می دهند داستان ها کاملاً سرراست و بدون ابهام باشند.
توجه داشته باشید که این سریال حاوی مضامین بزرگسالانه و گاهی ناراحت کننده از جمله تروما و از دست دادن حافظه است، اما فاقد صحنه های خشونت آمیز شدید یا محتوای جنسی صریح است.
مقایسه با آثار مشابه (اختیاری)
در حالی که «من یک قوری کوچکم» از نظر ایده مرکزی منحصر به فرد است، می توان آن را از نظر فضاسازی و عمق روانشناختی، با آثاری نظیر سریال «شهرزاد» (در پرداخت به جنبه های درام انسانی با رویکردی خاص) یا حتی از نظر نمادگرایی و فضای وهم آلود، با برخی آثار «دیوید لینچ» در سطح کیفی و روایی مقایسه کرد (البته با تأکید بر تفاوت های فرهنگی و بومی). این سریال به مخاطبانی که از تماشای فیلم هایی نظیر «جدایی نادر از سیمین» به دلیل عمق انسانی و واقع گرایی لذت می برند، اما با چاشنی فانتزی و نمادگرایی، پیشنهاد می شود.
نتیجه گیری و فراخوان عمل
سریال «من یک قوری کوچکم» بیش از آنکه یک روایت خطی باشد، یک تجربه ذهنی و عاطفی است که مخاطب را به سفری عمیق در لایه های ناخودآگاه هستی می برد. این اثر با بهره گیری از نمادگرایی استادانه، بازی های تحسین برانگیز و کارگردانی دقیق، موفق شده است داستانی پیچیده و چندلایه را به تصویر بکشد که تا مدت ها پس از اتمام تماشا نیز ذهن بیننده را به خود مشغول می کند. «من یک قوری کوچکم» نمونه ای موفق از درام روانشناختی است که توانسته است با جسارت و خلاقیت، مرزهای داستان پردازی تلویزیونی در ایران را جابجا کند.
اگر به دنبال تجربه ای متفاوت، فکری و عمیق در دنیای سریال ها هستید، تماشای «من یک قوری کوچکم» را به شما اکیداً توصیه می کنیم. آیا شما نیز این سریال را تماشا کرده اید؟ برداشت شما از نماد قوری در این سریال چیست؟ نظرات و تحلیل های خود را در بخش دیدگاه ها با ما و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید.
پرسش های متداول
سریال من یک قوری کوچکم چند قسمت دارد؟
فصل اول سریال «من یک قوری کوچکم» شامل ۱۲ قسمت است که هر قسمت حدود ۵۰ دقیقه به طول می انجامد.
آیا فصل دوم سریال من یک قوری کوچکم ساخته می شود؟
در حال حاضر، تولید فصل دوم سریال «من یک قوری کوچکم» به طور رسمی تأیید نشده است، اما با توجه به استقبال و پایان نسبتاً باز فصل اول، احتمال ساخت آن وجود دارد.
آیا این سریال بر اساس کتاب یا کمیکی ساخته شده است؟
خیر، سریال «من یک قوری کوچکم» یک اثر اورجینال است و بر اساس هیچ کتاب، رمان یا کمیک از پیش موجودی ساخته نشده است. ایده و فیلمنامه آن کاملاً محصول ذهن نویسندگان و کارگردان است.
من یک قوری کوچکم را از کجا تماشا کنیم؟
سریال «من یک قوری کوچکم» در حال حاضر از طریق پلتفرم استریم آنلاین «تصویر نوین» در دسترس است. برای دسترسی به این سریال می توانید به وب سایت یا اپلیکیشن این پلتفرم مراجعه کنید.