برای مثال خارجی ها می گویند: چیزهای خوب نصیب افراد صبور می شود اما بشرطی که بیش از حد صبوری نکنند ؟
“Good things come to those who wait… Not for those who wait too late…” یا Don’t wait until it’s too late
در روزهای اخیر چندین مقاله درباره کندی روند تغییرات در دولت حضرتعالی و هشدارهایی که این نویسندگان به شما درباره تعجیل در تغییرات داده اند را می خواندم. من خیلی سیاست نمی دانم اما کمی درباره مدیریت بحرانها بلد هستم و آن کمی که در این موضوع می دانم را اما خوب یاد گرفته و بلدم ! من هم با این هشدارها موافقم !
بعد از هر بحران طبیعی مثل زلزله و سیل و … زمانی بعنوان زمان طلایی برای کلیه اقدامات مفید تعریف می شود که بعد از آن عملا یکنواختی در عملیات حاکم و در نهایت شوق و ذوق ابتدایی کم کم از بین می رود. حال اگر تغییر دولت به سمت جنابعالی که خیلی هم امری ساده نبود را در نظر بگیریم خواسته یا ناخواسته بطور طبیعی زمانی طلایی برای دولت شما هم بصورت اتومات تعریف و شکل گرفته است و عقربه های آن در حال گردش می باشند !
حال این فرصت چقدر است ! به عوامل و پارامترهای زیادی وابسته است ولیکن آنچه در جامعه (برای مثال جامعه دانشگاهی که من در آن قرار دارم) مشاهده می شود آن است که اندیس های امید به دولت حضرتعالی سریع در حالت و روند نزولی قرار گرفته است ؟ این خوب نیست !؟ برون یابی این روند مثلا برای شش ماه آینده حتی نگران کننده تر هم می تواند باشد.
نا گفته نماند بر کسی پوشیده نیست و همه درک می کنند که مدیریت اجرایی یک کشور آنهم ایران پر فراز و نشیب آنهم در روزگار فعلی اصلا کار آسانی نیست و بصورت مستمر با پارامترهای مولتی مولفه ای گذشته موجود حال و آینده و بخصوص با عوامل جهش یافته ناگهانی مثل همین اوضاع لبنان و غزه و حمله و … همراه است که بخش مهمی از انرژی را ناخواسته مستهلک و روند تغییرات را دگرگون و کند می نماید.
بعنوان یک معلم مدیریت بحران تصور می کنم در این مقاطع نقش هیئت دولت و وزرا بسیار مهم تر از قبل می شود و می بایستی آنها پوشش لارم را برای این دوران فراهم سازند چون در هر حال زمان طلایی در حال گذران است و دیر یا زود پایان خواهد یافت.
باز در همان جامعه دانشگاهی که بنده به آن تعلق دارم تغییرات بسیار کند و عملا نا امید کننده است. در طول سالیان گذشته این بخش از جامعه صدمات غیر قابل جبرانی را توسط روُسایی بی کفایت و رانتی و معاونین بدتر و مدیران حتی نا لایق تر تجربه کرده است. مراکز بزرگ علمی داخلی و در سطح بین المللی که به گواه مستندات جهانی با هزینه های زیاد با آزمایشگاهای فوق العاده با خون دل والله خون دل در کشور ساخته و پرداخته شده بود در حال نابودی است و اعضای هیت علمی آن نه از روی علاقه بلکه از روی اجبار در حال ترک وطن می باشند!
در اینجا باید وزیر محترم با توجه به زمان باقی مانده از حس امیدی که توسط سرکار به جامعه القا شد تسریع در مدیریت بحران نمایند. شرایط قلب آموزش عالی کشور دانشگاهها و بخصوص مراکز پژوهشی در حالت نزدیک به ایست است و نیاز به یک جراح قلب ماهر دارد و حضرتعالی بعنوان یک جراح قلب بهتر از همه می دانید در درمان بیماری های قلبی فوریت چقدر اهمیت اورژانسی دارد ! حقیقتا جای درنگ نیست. حال با توجه به آموزش عالی حتما در دیگر جوامع هدف مثل صنعت کشاورزی مسکن و … همین داستان حکمفرما باید باشد.
در همین راستا همواره در آوار برداری بعد از زلزله عرض کرده و در کتابها و مقالاتم نوشته ام حداقل در ۷۲ ساعت اول نجات جان بدون ابزار سنگین مثل لودور و بولدوزر ولیکن بعد از آن زمان باز اگر امیدی به زنده بودن بود با احتیاط ولیکن بعد از آن چاره ای برای پاکسازی نمی ماند و باید از بیل های مکانیکی برای جابجایی آوار های مزاحم جهت امداد رسانی به بقیه استفاده نمود !!!
تصور می کنم فاز فعلی در جمع آوری آوار و موانع مزاحم در روند بازسازی در دولت حضرتعالی در مرحله استفاده از بیل مکانیکی و ابزار سنگین است. باز بقول یک مثل خارجی دیگر Now or Never.
محکم تر شروع بفرمایید مدد امری الهی است ! با نیت خدمت مدد خود به خود از جلو خود را شتابان می رساند !
* استاد نمونه کشور در مهندسی سازه زلزله و مدیریت بحران