در ایران، قله معنا اهل بیت و اولیاء دین و در رأس آنها برای فرهنگ شیعی شخصیت امیرالمؤمنین علی (ع) است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری به پرسش ها درباره چرایی حضور میلیونی مردم در آیین جشن غدیر پاسخ داد.
سؤال: از توصیف آقای شادلو، خبرنگار خبرگزاری صداوسیما آغاز کنیم، آقای شادلو اشاره کردند که آن چیزی را که خبرنگاران از مناسک و آئینها و جشنهای عید غدیر در جمعه امسال ثبت و ضبط کرده اند، تنها گوشهای بود از حضور میلیونی مردم. آن چیزی که ما دیدیم و آن چیزی که مردم خودشان در صحنه احساس کردند، فکر میکنید چقدر نشأت گرفته از نشاط اجتماعی است از شادی عمومی در جامعه است و منتقل میشود به انتقال به ارتقاء فرهنگ دینی و مذهبی ما؟
امامی دبیر محترم شورای فرهنگ عمومی کشور: ممنون از اینکه این موضوع را قرار دادید برای این گفتگو و امیدوارم که بتواند این تحلیل ما کمک کند به ادامه سیاستها و همچنین رهیافتها و راهبردهایی که بدنه دولتی مردمی و حتی عمومی در کشور برای آینده اجتماعات مردمی دارند و خدا را شکر مصوبات خوب و تصمیمات و ایدههای خوبی هم برای توسعه اجتماعات مردمی داریم که آخر آن مصوبه هفته قبل تحت عنوان رویدادهای مشارکت آفرینی بود تحت عنوان هفت روز، هفت دیار، هفت رویداد، که برای هفت استان پیشنهاد دادیم. اول باید تشکر کرد از مردمی که اینقدر عاشقانه شادی خودشان را تقسیم کردند و به اشتراک گذاشتند و دو آنهایی که خدمت کردند به قول معروف با مهربانی کردند این سرمایه اجتماعی بالایشان را به منسه ظهور رساندند. در همه نظریههای سرمایه اجتماعی میل به مشارکت و امید به تصورات محیط پیرامون جزء شاخصها و سنجههای خیلی مهم است. شما چه سنجه زیباتر و قشنگتر از این میبینید که کسی دوست دارد شادی خودش را به دیگران منتقل کند و از گروههای اتفاقاً پایین اقتصادی جامعه بیاید و نذر کند و به مردم خوراکی بدهد به مردم غذا بدهد به مردم میوه بدهد به کودکان اسباب بازی بدهد. میخواهم بگویم پایه بحث باید اول شکر باشد و دیدن این اتفاق.
سؤال: چون من در این مراسم حضور پیدا کردم یک خانوادهای که پدر عنوان میکرد که من کارگر هستم، ولی آمده بود در غرفهای که کمیته امداد برپا کرده بود و دو فرزند را به سرپرستی قبول کرد و گفت درکنار تمام چالشهای اقتصادی که دارم، اما دوست دارم که در این امر خیر مشارکت کنم.
امامی: نشاط اجتماعی اول یک پایگاه معنایی میخواهد. نظام معنایی من الان میگویم که چرا این کارگر چنین نشاطی را دارد، پایگاه معنایی یکی از اصلیترین پایگاههای معنا، معنا یعنی چه، معانی مختلفی که در زندگی فرهنگی ما نیاز داریم. گذشت، تعامل، مدارا، زیبایی، همه اینها ظاهراً امور معنوی هستند، ولی به شدت واقعی هستند که زندگی فرهنگی ما را شکل میدهند. یک قله معنا اهل بیت و اولیاء دین و در رأس آنها برای فرهنگ شیعی آن هم فرهنگ شیعه در ایران شخصیت امیرالمؤمنین علی (ع) است که در عید غدیر از سوی مکتب و از سوی پیامبر و از سوی خداوند بعنوان امام و بعنوان مقتدا معرفی میشود. این کانون معنا، عدالت، ایثار، مهربانی، انصاف، گذشت و رسیدگی به محرومان را در طول تاریخ بازتولید کرده است و یک انباشت و ذخیرهای از این معنایی را پیشروی ما گذاشته است. ما اگر تاریخ نداشته باشیم به عبارتی وقتی حافظه فرهنگی نداشته باشیم، به چه بهانهای باید احساس منزلت کنیم به واسطه یک ارزش، ما وقتی که با کار خیر کردن خودمان را نزدیک میکنیم به علی (ع) است که اینقدر این کار و این اقدام برای ما شوق آمیز است. در واقع جامعه دارد به ما پاداش میدهد، جامعه این پاداش را از کجا میدهد، از آن نظم و از آن ذخیره معنایی.
سؤال: در واقع برگزاری جشنهای عید غدیر میخواهد پررنگ کند حافظه تاریخی – فرهنگی کشور را؟
امامی: حافظه تاریخیای که مبتنی است بر مکتب علوی و شخصیت و امامت امیرالمؤمنین علی (ع) را که جامعه همه این معانی است. جمله آخر اینکه دو تا مسیر میخواست برای اینکه ذخیره گاه یا به قول معروف این حساب اندوخته نقد شود. مثل کسی که در بانک پول زیاد دارد، ولی نمیتواند آن را خرج کند. دو مسیر دارد به خرج انداختن و به ثمر رساندن این ذخیره و این پس انداز. یکی جماعت است و یکی خلاقیت. اگر خلاقیت یعنی روش نو پیدا کردن متناسب با زمانه برای نمایش، برای پردازش، برای با هم بودن، و خود با هم بودن، جماعت ها، این دو با هم ضرب بشود، شما ببینید وقتی مناسک عاشورایی از یک دورهای در جامعه شیعی یا جامعه ایرانی اوج پیدا کرد است یا در جامعهای مثل جامعه عراق این دو تا اتفاق افتاده است، خلاقیت باضافه جماعت. جماعت خودش ذاتاً نشاط آفرین است میدانید انسان اگر تنها است زودتر افسرده میشود با هم بودن شادی آفرین است و البته خلاقیت باعث میشود که معانی سرکوب نشوند و بتوانند در ظهورات جدید مثال عرض میکنم وقتی ما موکب میزنیم وقتی یک پایگاهی را فراهم میکنیم که به مردم آب و غذا و شربت بدهیم، این بازتولید یک ایده درون خانه است به نام مهمانی، در یک غالب خلاقانه خیابانی، پس موکب زدن یک خلاقیت است، درست است ما این را از اربعین یاد گرفته ایم، اما ایرانی اش کرده ایم، اما جشنواره اش کرده ایم به ساحت جشن آورده ایم. با هم بودن مردم در زندگی شهری به شدت کم شده است. ما روزانه در ترافیک و ازدحام هستیم، ولی با هم زیست نمیکنیم با هم به یک هدف نمیرویم. اینکه هزار نفر، یک میلیون نفر، صد هزار نفربا هم قدم بزنند با هم در یک فضا به یک امر عمومی بپردازند این یعنی جماعت. تأکید میکنم مهمانی غدیر درکنار دیگر مناسکی که غدیر در ایران دارد، مثل دید و بازدید سادات، مثل عیدی دادن، مثل اطعام کردن که در ادبیات دینی ما به شدت سفارش شده است در یوم غدیر، این را به منسه ظهور برسانیم که ما میتوانیم ذخیره معنایی مان را با با جماعتها و خلاقیتهای فرهنگی مان نقد کنیم.
سؤال: آقای دکتر مهدیار دوگانه سازیهای مختلف، مثلاً حاکمیتی غیرحاکمیتی، دولتی غیردولتی، در تحلیل ابعاد مختلف مهمانی غدیر که در سراسر کشور داشتیم در پایتخت هم ده کیلومتری آن برگزار شد فکر میکنید مناسب است؟
مهدیار کارشناس محترم فرهنگی و جامعه شناس: این دوگانهها که در این دو سه دهه اخیر خیلی تکرار شده اند به نظرم، چون عمقی پیدا نکرده اند یک شکل مبتذل گونهای پیدا کرده اند به نظرم خیلی کفایت نمیکند و نمیتواند توضیح دهد. شاید بد نباشد اصلاً پایگاهی را که این دوگانهها ساخته و پرداخته میشود را یک بار مرور کنیم ببینیم از کجا، از چه پایگاههای نظریای این دوگانهها معمولاً ساخته و پرداخته میشود. وقتی خوب نگاه میکنیم میبینیم حداقل دو سه تا رویکرد نظری وجود دارد که دوگانه سازیها از آنجا نشأت میگیرد. یکی یک تصویرسازی از جامعه شناسی تاریخی ایران است که براساس آن همیشه یک تضاد دائمی بین دولت و ملت وجود داشته است چنین تصویر ایماژی از جامعه شناسی تاریخی ایران ساخته و پرداخته شده است بخصوص در این دو سه دهه اخیر که کتابها و گفتارهای زیادی در این جهت تولید شده است که برخلاف سنت اروپای غربی که یک طبقات میانجی بین حکومتها و عوام مردم وجود داشت و آن رابطه را به تعادل میرساند و برای همین یک انباشت تاریخی آن وسط شکل میگیرد و این میتوانست به یک تکامل اجتماعی منجر بشود و اساساً مدرنیته از این مسیر شکل گرفته است، این ایده مطرح میشود که آن اتفاق در ایران نیفتاده است ایران یک کشور خشک و کم آبی بوده است روستاهای پراکندهای بوده است که آنها نمیتوانستند برای هم هم افزایی داشته باشند و همین آن طبقات میانجی مثل اروپا نتوانسته شکل بگیرد و برای همین یک رابطه مستقیمی بین حکومتها و خاندانهای مختلفی که قدرت را به دست میگرفتند با مردم بوده و، چون یک تعارض منافعی بین این خاندانها و مردم وجود داشته است یک رابطه تضادآلودی بوده است که به جای اینکه یک حرکت مثلاً رو به پیشرفتی داشته باشیم، یک حرکت دورهای داشته ایم و این تضاد و تخاصم همیشه بوه و الان هم است و از این جهت هر چیزی که نسبتی با قدرت پیدا کند پس ربطی به جامعه پیدا نمیکند این یک پیش فرض است که به نظر من گفتمان غالب جامعه شناسی در ایران در این هفت هشت دهه اخیر همین بوده است و میتوانم مدعی باشم که اساساً ضد تاریخ ایران است. چون وقتی تاریخ فرهنگی اجتماعی ایران را میبینیم میبینیم که اساساً بسیاری از نهادهای میانجی این وسط بوده است نهاد دین خودش میانجی قدرت و مردم بوده است نهادهایی مثل کلانتر داشته ایم، خاندانهای دیوانی و دبیری داشته ایم. سنتهای اجتماعی یاری گرانهای داشتیم مثل وارهها و گونهها در ساختههای کشاورزی و دامپروری و اینها فضای میانجی را ایجاد میکرده است. مثلاً همین باعث تداوم ایران شده است در طی این سه هزاره اخیر، یعنی اگر بخواهیم از آن چارچوب مفهومی استفاده کنیم، تضاد دولت و ملت، ایران باید تجزیه میشد همان دو سه هزاره اخیر مثل خیلی از تمدنهای دیگر. اما ایران همین که توانسته خودش را حفظ کند و تداوم پیدا کند، اتفاقاً این تداوم تاریخی محصول تنوع و تکثری است که در این نهادهای میانجی وجود داشته است که یک رابطه متعادلی را ایجاد میکرده است برخلاف آن تصویرسازی که کلاً مثلاً تاریخ ایران را ذیل ایده استبداد ایرانی تصویر میکند. این یک موضع نظری است که خودش دچار چالشهایی است وقتی به واقعیات تاریخی و اجتماعی متوجه میکند. یک موضع نظری دیگر موضع بازار آزاد است. بازار آزاد چه میگوید، بازار آزاد میگوید اساساً باید یک دولت حداقلی داشته باشیم، دولت نباید در هیچ کاری دخالت کند ما جامعه را در مقابل مکانیزمهای رقابتی بازار باید رها کنیم و یک دولت حداقلی داشته باشیم در هیچ موضعی دولت نباید دخالت کند یا صیانت کند یا مراقبت کند هیچ مسئولیتی ندارد. این چارچوب نظری را هم بازار آزادیها در ایران بسیار سعی میکنند آن را بپرورانند.
سؤال: و آنچه که ما الان در غدیر میبینیم کدام شکل؟ و کدام نوع است که اینها را کنار میزند و یک شکل تازهای را میآورد؟
مهدیار: اتفاقاً ضد این موضع بازار آزادی موضع اقتصادی است و نمیتواند توضیح دهنده باشد به دلایل مختلف، شاید مهمترین دلیل آن این است که دولت مدرن یک دولتی است که خودش به واسطه فعالیتهای توسعه گرایانه دارد فرهنگ و جامعه را تحت تأثیر خودش قرار میدهد چه بخواهیم و چه نخواهیم. وقتی شما تصمیم اقتصادی میگیرید وقتی تصمیم عمرانی میگیرید فقط این تصمیمات در عرصه اقتصادی و عمرانی نمیماند بلکه تبعات اش را در حوزههای فرهنگی و اجتماعی هم میگذارد و دولت اتفاقاً مسئولیت دارد که از تبعات سیاستهای توسعهای خودش مردم را مراقبت کند در مقابل این؟ و از این جهت وظیفه صیانت و مراقبت دارد. اتفاقاً در مقابل این نگاه بازار آزادی، دولت نه تنها حق دارد وظیفه و رسالت است. یک موضع نظری دیگر که معمولاً بحث میشود این است که کسانی که این گفتار دولتی غیردولتی، رسمی غیررسمی، حکومتی غیرحکومتی را ساخته و پرداخته میکنند در عرصههای مختلف هنری و فرهنگی و اینها، توجه نمیکنند یعنی دچار یک ملی گرایی روش شناختی هستند به این معنا که وقتی از دولت حرف میزنند تصور میکنند که دولت و قدرت در همین چارچوب مرزهای سیاسی – اعتباری ما وجود دارد. توجه نمیکنند که این موقعیت ما در یک فضای جهانی معنادار میشود که اتفاقاً یک دولت خیلی قویتر جهانی به نام نظم جهانی آن سرمایه داری لیبرال فضای جهانی را تحت کنترل خودش دارد و انواع و اقسام بردارهای فشار را به ما وارد میکند در عرصههای فرهنگی سیاسی اقتصادی اجتماعی دائم ما تحت فشار هستیم اتفاقاً اینجا این دولت دارد با این کنش دارد مقاومت میکند و وظیفه مقاومت دارد از این جهت. پس این موضع نظری هم اگر این دوگانگی موضع نظری است پس این هم دچار چالش است. آن چیزی که من میبینم میفهمم و تجربه خودم نشان میدهد این است که یک پیوندی وجود دارد مردم حکومت و دولت را به مثابه طبقه جدا یا یک نهاد جدا نمیبینند.
سؤال: و ما این را در غدیر میبینیم…
مهدیار: آنجایی که دولت در جهت پتاسیلهای تاریخی و فرهنگی مردم عمل میکند سیاستگذاری میکند عاملیت به خرج میدهد اتفاقاً مردم همراهی میکنند.
سؤال: الان در غدیر دیدیم که دولت و حاکمیت را درکنار مردم…
مهدیار: همین جشن امسال، تفاوت جشن امسال را با پارسال میتوان مقایسه کرد که ببینیم چطور مردم اتفاقاً آمدند و مشارکت خیلی جدی تری داشتند. من خودم دیشب در یک برنامهای عرض کردم که ظهر روز عید رفتم بیرون مثل عاشورا و تاسوعا شده بود ازبس همه ظروف یکبار مصرف نذری دست شان بود صفهای نذری شکل گرفته بود. گفتم در همین یکی دو سالی که شروع شده است چقدر این گسترش پیدا کرده است و مردم با آن همراهی میکنند. این نشان میدهد که این دوگانه سازیها خیلی بسنده نیست برای توضیح و بیشتر ما را از واقعیت اجتماعی دور میکند.
سؤال: آقای دکتر امامی در برنامههای فرهنگی همیشه نهادهای مختلف فرهنگی کشور تلاش میکنند که یک جمعیتی داشته باشیم تا بتوانند برای آن جمعیت برنامه ریزی کنند. حالا اگر ما خاصه کودکان و نوجوانان را درنظر بگیریم و جشن ده کیلومتری غدیر را هم بعنوان موضوع قرار دهیم، فکر میکنید که آثار و برکات تربیتی که در سراسر کشور برداشت شد برای کودک و نوجوان ما در این مراسم چه بود؟
امامی: من اول یک مزاحی بکنم، شما از شبکه یک رفتید ترندونی فکر کنم کم کم از ترندونی بروید شبکه چهار، ولی خیلی بحث ایشان بحث خوبی بود به نظر من و جملهای را من اضافه میکنم و آن اینکه اتفاقاً دولت در ایران امروز وظیفه دارد که شرایط مقاومت فرهنگی مردم، شرایط زندگی فرهنگی مردم را بخاطر این همه عامل بازدارنده اقتصادی، تمدنی، جهانی فراهم کند و مردم وقتی که ببینند دولت متواضعانه دارد بسترسازی میکند اساساً او را عامل مداخله گر یا عامل تجاوزگر در زندگی فرهنگی شان نمیبینند. البته ما تجارت نابلد و تجارب غلطی را هم در رابطه با دولت و جامعه در دوره بعد از جمهوری اسلامی داشتیم که باید حتماً و شاید یکی از اتفاقات خوبی که افتاده است این است که درس گرفته ایم از آنجایی که نباید مداخله میکردیم یا از آن شکلی که بهترین شکل مداخله یا بهترین جای مداخله نبود. در مورد ماجرای تربیت
سؤال: الان برگزاری جشنهای عید غدیر این فرصت را برای ما فراهم کرده است که آنها را تسهیل کنیم؟
امامی: هنوز قابل نقد است و ما از نقد استقبال میکنیم، چون اگر کسی نقد نشود رشد نمیکند. ولی تمام اتفاقاتی که افتاد برای این بود که دولتیها زمینه سازی کنند دولت محلی که شهرداریها هستند کاری را کنند که باید به نمایندگی از جمهور؟ مردم انجام میدادند. بالاخره کار مردم نیست که مسیری را باز کنند مسیری را ببندند برای یک آئین و یک اتفاق جدید. کار دولت است کار حاکمیت است و البته مقدماتی را در شبکه سازی، در ثبت نام، در ایجاد فضا، من دوست دارم حالا که محله زدایی شده است از شهر، حالا که محله وجود ندارد، من دوست دارم یک فرصت البتهای کاش محله احیا شود و من معتقد هستم مسئله اصلی ما احیای محلات است در شهر تهران لااقل و کلان شهرها، ولی حالا جایی نیست که من در محله بتوانم محلهای که غریبه شده از من بتوانم نذری بدهم، برای من یک موکبی و یک فضایی فراهم میکنی که من آشی را که با اقوام ام در خانه پخته ام را و طبخ کرده ام را بتوانم بیایم و به هزار نفر آدم دیگر بدهم و اینجا است که نشاط زایی دارد اینجا یک رضایت درونی ایجاد میشود از اینکه من به عشق امیرالمؤمنین که یک امر معنوی معناساز است توانستم یک عینیتی را تغییر بدهم و توانسته در جامعه ام مداخله و مشارکت کنم.
سؤال: و چقدر برداشت کرده اید برای کودکان و نوجوانانی که همیشه برای ایشان برنامه ریزی فرهنگی میکنید؟
امامی: ما یک مشکل بزرگ مان برای نسل نوجوان مان این است که، چون زبان تفاوت کرده است، چون موقعیتها تفاوت کرده است حتی متأسفانه بعضی از مساجد ما بستر حضور نوجوانان نیست علی رغم اینکه داریم تلاش میکنیم و نوجوان احساس میکند زبان و نشانههای مدنظر او اینجا یافت نمیشود، که امیدوارم به زودی حل شود این معضل، نوجوان ایرانی نوجوان تهرانی احساس میکرد متناسب با زبان او یک اجتماع و یک جماعت عمومی ایجاد شده است که دعوت اش نکرده اند که فقط بنشیند و گوش بدهد دعوت اش کرده اند که جست و خیز کند دعوت اش کرده اند که بازی کند. این صورت جدید از اجتماعات دینی را نوجوان ایرانی نوجوان تهرانی کمتر تجربه کرده است سالها است البته این الگو در محافل مذهبی و در اجتماعات مذهبی دارد میآید. شما استحضار دارید بسیاری از اجتماعات مذهبی، الان مهدکودک یا جلسهای را برای نوجوانها آماده میکنند که نوجوانی که مایل نیست دو ساعت پای یک جلسهای بنشیند و نیم ساعت کشش و استعداد برای آن بخش سنتی از جلسه را دارد، بتواند با روشهای تعاملی تری. پس حتماً این یک الگویی برای آن تحولی که در نظام تربیتی و برنامههای تربیتی نوجوان هایمان میخواهیم دربر داشته ایم.
سؤال: آقای مهدیار میتوانیم بگوییم که آیا ما دچار فربهی برگزاری مراسم و مناسک شده ایم یا نه؟
مهدیار: همانطور که آیا دکتر هم گفتند سیاست توسعهای ما به سمت یک نوع محله زدایی بوده است به سمت تخریب آن ساختارها و سنتهای اجتماعی محلی و جمعی بوده است که وجه یاریگرانه در آن و آن چیزی که ر علوم اجتماعی میگوییم سرمایه اجتماعی، در آن خیلی قوی بوده است. اتفاقاً به نظر من نه تنها ما دچار فربهی مناسک نشده ایم که این مناسک دینی و جمعی ما نحیف شده اند. ببینید وقتی من نسبت به دهه شصت نگاه میکنم میبینم حداقل در آن بافتی که من زندگی میکردم هر شب مردم در مساجد در دعاها شرکت میکردند مراسمهای جمعی بود و روضههای خانگی مراسمهای قرآن دهه شصت چقدر رونق داشت.
امامی: همین مراسمهایی مثل ازدواج و ختم، گاهی ۵ شب یک مراسم عروسی طول میکشید در واقع فقط مذهبی هم نگاه نکنیم. اتفاقاً مناسک جمعی کم شده است که نشاط کم شده است.
مهدیار: این یک بخشی از آن نحیف شدن و از آن ضعیف شدن را دارد جبران میکند. من متوجه نمیشوم وقتی از فربهی مناسک صحبت میکنند، شکل مناسک تغییر کرده است در واقع غفلت میشود از اینکه دیگر همانجور که گفتند مراسمهای عروسی و ختم چند شب یا محافل قرآنی من در شهرستانی زندگی میکردم که در ماه رمضان سی شب برنامه بود از ساعت هفت شب تا دوازده شب و چندین هزار نفر در یک شهرستانی که کلاً شاید سی یا چهل هزار نفر جمعیت داشت نزدیک به پنج شش هزار نفر در آن مراسم در یک ماه شرکت میکردند و یک شور و نشاط جمعی بود همه آنها به واسطه همین محل زدایی و سیاستهای توسعه شهری و سیاستهای اقتصادی و اشتغال و مهاجرت و همه اینها باعث شده است که آنها تضعیف شده اند. حالا به جای آن یکی دو تا مناسک جدید یا فضاهای جدید ایجاد شده است، نباید از این بعنوان یک فربهگی مناسک یاد شود به نظر من خیلی دور از واقعیت است.
امامی: آنکه خطرناک است فرمالیزم و کارناوالیزم. یعنی باید در مورد آن نگران بود. البته شاید شما مخالف باشید. فرمالیز یعنی اینکه فقط فرم است اول بحث بنده هم این بود، ما با یک قله معنایی بزرگ به نام امامت امیرالمؤمنین آن به قول آن جورج جورداب گفت که با صدای عدالت بشری مواجه هستیم یعنی شما هر لحظه از زندگی این انسان و این، ولی خدا را نگاه میکنید کانونی از معانی تاریخی و معانی الهی و معانی که در زندگی انسان در طول تاریخ برای آن جنگیده است. پس نباید اولاً این فرم بر این معنا غلبه پیدا کند البته این خیلی بحث دارد نکته دوم هم این است که در غالب کارناوالیزم ما قرار نیست فقط بیهوده به دنبال جمعیت بیافتیم و به دنبال یک جماعت سازی باشیمای جماعت سازی در درون خودش مرتب تولید و تلنگل معنایی دارد.
مهدیار: البته من مخالف هستم با اینکه جشن غدیر یا مثلاً مراسم اربعین و یک کارناوال، چون این هم هی تکرار میشود که کارناوالی شدن مناسک و اینها است.
امامی: تحلیل اش است.
مهدیار: ببینید، چون اساساً خودش یک معنا دارد، کارناوالی شدن یعنی چه، یعنی اینکه مردم کارهایی که نمیتوانند در زندگی رسمی، در زندگی روزمره، در موقعیتهای رسمی انجام دهند، میآیند در یک موقعیتهای اینجوری که یک فضایی فراهم میشود تا بتوانند مثلاً رفتارهای غیررسمی خودشان را داشته باشند و مثلاً بتوانند یک عرصه …
امامی: بتوانند از پوسته خودشان بیرون بیایند.
مهدیار: بله منتها اینجا در این مناسکها ما تفاوتی نمیبینیم آن سرودی که صداوسیما پخش میکند همان سرود آنجا همان شعاری که در هیئتها داده میشود همانجا، من تقریباً میتوانم بگویم که هیچکدام از نشانههای کارناوالی شدن را نمیبینم بله این در واقع جماعتها مقدمه این است که مثلاً معرفت ما بصیرت ما افزایش پیدا کند نباید به این بسنده کنیم و تصور کنیم که فقط این کل دین همین دور هم جمع شدن و مهربانی و بخشیدن به هم و دستگیری از همدیگر است. وجوه دیگری هم دارد، ولی به محض اینکه این را نفی کنیم بگوییم که، چون در این معرفت و سرود خوانده میشود و سرود آن معرفت را ندارد یا مثلاً مردم پیاده میروند یا مثلاً.. همین زمینه آشنایی با نام امیرالمؤمنین است زمینهای فراهم میکند که فرزند من بتواند اسم امیرالمؤمنین را بشنود با محبت اش آشنا بشود و خو بگیرد و این میتواند یک سکوی پرتابی باشد برای بصیرت افزایی و مهارت افزایی.
سؤال: ما برنامه ریزیهای مختلفی را ازجمله برگزاری جشنهای غدیر را داریم انجام میدهیم برای توسعه دینداری و موضوع توسعه نشاط اجتماعی در کشور، آن چیزی که داریم راجب اش صحبت میکنیم کافی است یا اقدامات دیگری را میطلبد؟
امامی: من فکر میکنم نقطه مهم این است که ما هویت ملی مان مبتنی بر دین، مذهب، محبت اهل بیت، تاریخ ایران، زبان فارسی، این باید حال اش خوب بشود. پیام انقلاب اسلامی کمال گرایی در حوزه هویت ملی ایران بوده است آن هم در این منازعه بزرگ جهانی بر سر هویتها و هویت زدایی از جهان. این نوع اقدامات برای تقویت هویت ملی و هویت دینی ما و اینجور برنامهها بسیار بسیار مهم است مخصوصاً که ما عمدتاً تقویت انسجام اجتمای مبتنی بر دینداری مان درد مناسک عزا انجام میشده است یعنی محرم و صفر و فاطمیه که بسیار برای ما مقدس است و امتناع این توسعه نشاط و هویت دینی در مجالس شادی و در فرصتهای شاد همیشه مورد توجه بوده است. حرف من این است و سیاست جدی فرهنگی کشور هم این است که ما عرصههای مختلف هویت ملی دینی منطقهای و محلی را با جماعتها و خلاقیتهای مردمی درحال گسترش اش هستیم. انتخاب و اعلام و ثبت روز؟ استانها برای هر سی استان کشور که الان حدود دوازده مورد آن انجام شده است و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگی عمومی رسیده است که یعنی ما روزی را به نام روز اردبیل روزی را به نام روز اراک داریم که مردم بتوانند ظرفیت هایشان را یا انتخاب و تعیین روز محصولها که پیوند بدهد ما را با روستا، زندگی، گردشگری تجربه محور و ما را پیوند بدهد با اقتصاد مردمی، همه اینها بهانههایی است برای توسعه نشاط اجتماعی مبتنی بر هویت ملی و دینی ایرانیان.