دکتر علی سرزعیم همان اقتصاددانی است که اخیرا در چارچوب نظریه خالصسازی و در ادامه پاکسازیهای زنجیرهای، عذرش را از دانشگاه خواستند. خبر اخراج او سبب شد کتاب «اقتصاد برای همه» را بخوانم. یک جلد از این مجموعه به اقتصاد خرد و دیگری به اقتصاد کلان میپردازد.
من چندین کتاب اقتصادی را دیدهام. به علاوه در دوره دانشجویی در بعضی کلاسهای دانشکده اقتصاد هم شرکت میکردم اما با این وجود در فهم نظریههای اقتصادی و بویژه سیاستگذاری اقتصادی با توجه به تاثیرات پیچیده هر سیاست بر سایر شاخصهای اقتصاد کلان و سیستم اجتماعی، بیاستعدادم. این کتاب جمع و جور و بویژه زبان روان آن برایم آموزنده بود و بسیاری از ابهامات را برطرف کرد.
نویسنده طرفدار اصلاح ساختار اقتصادی است و به دولتهای پس از انقلاب، این نقد را دارد که در زمان بالابودن درآمد نفتی، به فکر اصلاح ساختار نبودهاند و اسیر پوپولیسم شدهاند. در دوره عسرت هم که اصولا هرگونه اصلاح ساختار، نیازمند دانش، دور اندیشی، اعتمادبهنفس و کارآمدی بالایی است که متاسفانه جمع آنها موجود نیست (و بعضا حتی یکی از آنها!)
او در فصلهای دهگانه این کتاب به رشد اقتصادی، سیاستهای پولی، سیاستهای مالی، سیاستهای ناظر به مهار تورم، سیاست ارزی، سیاستهای معطوف به کارآمدسازی دولت، انحصارزدایی، تجارت، اشتغال و عدالت اجتماعی میپردازد و ضمن بیان فشرده اصول برای آنانی که رشته اقتصاد نخواندهاند با مثالهای متنوع به شرح و نقد سیاستهای اجرا شده در طول چهار دهه گذشته میپردازد.
در کشمکش نئولیبرالها و نهادگرایان، این کتاب را نمیتوان آشکارا به یکی از دو نحله فکری منتسب کرد. نویسنده تلاش کرده است با روایت منصفانه از این دیدگاهها، فهم اقتصادی مخاطب بویژه سیاستگذاران را بالا ببرد؛ هرچند گرایش دولت رفاه و عدالت رالزی که در میانه این دو دیدگاه میایستد، در متن کتاب آشکارتر است.
خالصسازان مشغول کارند! این رفتار دولت با استادانی که حرفی برای گفتن دارند و میتوانند در ارتقای سطح دانشگاهها موثر باشند جای تاسف دارد. خالصسازان از درک این نکته عاجزند که اصولا در محافل علمی، شابلون جواب نمیدهد، همچنان که چشمگفتن جواب نمیدهد. شاید هم اتفاقا آن نکته را بخوبی درک میکنند اما اطاعت و چشمشنیدن را دوست دارند، غافل از آن که این فقره مال پادگان است!