به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، حمله هفته گذشته پلیس آلبانی به مقر منافقین در این کشور، بار دیگر نام و پیشینه سیاه این گروهک تروریستی را بر سر زبانها انداخته است. در این چهار دهه، کارنامه خیانت بار این سازمان در قالب رمان، فیلم و سریال سوژه آثار متنوع و متعددی شده است؛ بااینحال این پیشینه ننگین آنقدر سنگین است و زوایای پیچیده و پنهانی دارد که بازهم میتواند بنمایه آثار هنری و بهویژه سینما قرار بگیرد.
در ادامه، به شاخصترین آثار سینمایی که با محوریت ماهیت و عملکرد گروهک منافقین ساخته شده است اشاره خواهیم کرد:
توهم
نویسنده و کارگردان: سعید حاجی میری
سال تولید: ۱۳۶۴
بازیگران: جلیل فرجاد، محمدرضا عالیپیام، ملیحه نظری، رضا بنفشهخواه و ابراهیم حاتمیکیا
«دو تن از اعضای سازمان مجاهدین در یک خانه تیمی پناه گرفتهاند. یکی از آنها نسبت به مواضع فکری و سیاسی سازمان تردید دارد، اما دیگری همچنان بر ادامه راه راسخ است، آندو به دنبال حادثهای خیال میکنند که به محاصره کمیته انقلاب گرفتار شدهاند، تلاش میکنند تا اسناد درون سازمانی را در آتش بسوزانند و با نیروهایی که به آنها هجوم آوردهاند مقابله کنند. اما در این کشاکش…»
عنوان این فیلم بهخوبی وضعیت ذهنی و رفتاری سرکردگان منافقین را توصیف میکند. توهمی که از همان ابتدا پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون دامنگیر سران این گروهک شده و در بزنگاههایی همچون عملیات مرصاد شکستی مفتضحانه را برای آنان به دنبال دارد.
داستان فیلم درباره دو تن از اعضای سازمان مجاهدین را روایت میکند که در یک خانه تیمی مخفی شده و پناه گرفتهاند، اما اختلافات عمیقی با هم دارند. دراینبین عنصر توهم و این احساس که مردم خارج از این خانه آنها را زیر نظر داشته و به دنبال کشتن آنها هستند بنمایه اصلی فیلم است که در پرتو آن توخالی بودن آموزههای این گروهک و اعضای آن آشکار میشود. توهم موفق میشود این شکاف همیشگی بین اعضای سازمان و بیاعتقادی و شکست آنها را به تصویر بکشد.
عنوانبندی این فیلم یکی از بهترین نمونههای سینمای ایران در آن سالها است. نمایش امواج آب و درج عنوان فیلم به شکل موّاج و شکننده بهخوبی بیانگر اوهام و خیالات بیپشتوانه سرکردگان این گروهک است؛ وضعیتی که گاه جنبه کمدی هم پیدا میکند و این خود یک از جنبههای جذاب این فیلم سینمایی است.
دست نوشتهها
کارگردان: مهرزاد مینویی
سال تولید:۱۳۶۵
بازیگران: جلیل فرجاد، علیرضا شجاع نوری، شاپور بخشایی، منوره جوهری، امیر وطنزاد
زندهیاد مهرزاد مینویی، تدوین گر کاربلد سینمای ایران در سال ۱۳۶۵ بر پایه فیلمنامهای از بهروز افخمی فیلم «دست نوشتهها» را کارگردانی کرد. ترکیب فیلمنامه شسته و رفته و دارای گره افخمی با نگاه سینمایی و حرفهای مینوی، اثری جذاب را روی پرده برد که با استقبال مخاطبان نیز مواجه شد.
داستان فیلم درباره حسین معتمد (جلیل فرجاد) بود که به دلیل نقض مقررات از کمیته اخراج و راننده تاکسی شده بود. یک روز که به خانه بر میگشت جوانی سراغش آمد و به او گفت که چند نفر قصد دارند او را ترور کنند. فرجاد که از بازیگران پرکار سینما در نیمه اول دهه شصت بود، در این فیلم نیز همچون فیلم «توهم» نقش یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق را ایفا کرد با این تفاوت که در «دست نوشتهها»، شخصیت معتمد کاملاً از سازمان بریده و تبدیل به مهره سوخته شده بود.
این فیلم در پنجمین جشنواره فیلمفجر سیمرغ بهترین تدوین را از آن خود کرد که نقش پررنگ مهرزاد مینویی به عنوان تدوینگری شاخص را گوشزد میکند.
«پرواز پنجم ژوئن»
سال تولید: ۱۳۶۸
کارگردان: علیرضا سمیعآذر
بازیگران: مجید جعفری، ناصر آقایی، تانیا جوهری و آتیلا پسیانی، منوچهر حامدی، ابراهیم آبادی، فخرالدین صدیق شریف
«پرواز پنجم ژوئن» به کارگردانی علیرضا سمیعآذر در سال ۱۳۶۸ ساخته شد. داستان فیلم درباره چهار هواپیمارباست که روز پنجم ژوئن یک هواپیمای ایرانی را میربایند. یک افسر امنیتی هواپیمارباها را خلع سلاح میکند و هواپیما را به همان مقصدی که هواپیماربایان میبردند هدایت میکند. طراحان اصلی توطئه، با برگزاری مصاحبهای مطبوعاتی وانمود میکنند که همه مسافران قصد پناهندگی دارند، ولی افسر امنیتی اعلام میکند که هواپیما را با این هدف به آنجا آورده است تا معلوم شود مسافران علاقهای به پناهندگی سیاسی ندارند. در ادامه، اتفاقاتی برای یکی از ماموران و فرمانده عملیات هواپیماربایی میافتد.
در این اثر که با ریتم مناسب و داستان مهیج خود توانست مخاطبان را نیز همراه خود کند، هواپیماربایان دیالوگهایی را رد و بدل میکنند که بیش از هر چیز منش و روش فعالیتهای تروریستی منافقین را به ذهن مخاطبان متبادر میکند. این موضوع زمانی اهمیت مییابد که بدانیم در سالهای ابتدایی دهه ۶۰، هواپیماربایی یکی از شیوههای ایذایی و تروریستی مرسوم در بین نیروهای منافقین بود.
پادزهر
سال تولید: ۱۳۷۲
کارگردان: شهرام کاظمی
بازیگران: محمد صالح علاء، نرسی کرکیا، جمشید هاشمپور، اسماعیل داورفر، محسن زهتاب
شهرام کاظمی دستیار داریوش مهرجویی در فیلم «مدرسهای که میرفتیم»، در سال ۱۳۷۲ فیلم پادزهر را ساخت که به خیانت برخی ایرانیان مزدور و ارتباط آنها با بعثیها میپرداخت. البته فیلم به صراحت از همکاری منافقین و رژیم بعث صحبت نمیکرد، اما نشانههایی که در آن گنجانده شده بود این موضوع را به تماشاگر منتقل میکرد.
داستان فیلم هم درباره دزدی است که حین دزدی، اطلاعاتی از یک خرابکاری به دست میآورد. سریعاً اطلاعات خود را به نیروهای امنیتی میدهند، اما ماموران او را بازداشت میکنند. افسر ویژه، متوجه بی گناهی او میشود و در مییابد که رهبر خرابکاران یک سرهنگ بازنشسته عراقی است.
روز شیطان
سال تولید: ۱۳۷۳
کارگردان: بهروز افخمی
بازیگران: آتیلا پسیانی، علی دهکردی، عبدالرضا اکبری، محمد فیلی، حمید طاعتی و منوچهر حامدی
بهروز افخمی یک سال پس از فیلم «روز فرشته» که نگاهی فانتزی و و مفرح به روابط انسانی و خانوادگی آدمها داشت این بار روز شیطان را با موضوعی امنیت روی پرده برد. در این اثر هم به صورت مستقیم اشارهای که به منافقین نمیشود، اما روند اتفاقات و مسائلی که شخصیتهای آن مطرح میکنند معرف جنایتهای منافقین در سالهای دور و نزدیک است که با سنگ اندازی آنان در مسیر پیشرفتهای علمی کشور همراه میشود.
به رنگ ارغوان
سال تولید: ۱۳۸۳
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
بازیگران: حمید فرخنژاد، خزر معصومی، رضا بابک، بهناز توکلی، کوروش تهامی، فرهاد قائمیان
سیزدهمین فیلم ابراهیم حاتمیکیا یعنی «به رنگ ارغوان» در سال ۱۳۸۳ ساخته شد، اما برای اکران پنج سال در لیست انتظارماند. فیلمی که قرار بود همان سال در بیست و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش دربیاید، اما به دستور وزیر وقت اطلاعات از نمایش آن جلوگیری شد. در نهایت در بهمن ماه ۱۳۸۸ و در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شده و با دریافت پنج سیمرغ بلورین از جمله سیمرغ بهترین فیلم جشنواره بلافاصله پس از جشنواره نیز اکران شد.
در «به رنگ ارغوان» نیز شخصیت «شفق» و همقطارانش به صراحت به عنوان عضو سازمان مجاهدین معرفی نمیشوند، اما نشانههای فرمی و محتوایی فیلم به عضویت آنها در این سازمان تروریستی صحه میگذارد. ضمن این که مشکلاتی که اعضای گروهک منافقین برای خانوادههای خود پیش میآورند محور این فیلم قرار گرفته بود.
ماجرای نیمروز و رد خون
سال تولید: ۱۳۹۴/۱۳۹۷
کارگردان: محمدحسین مهدویان
بازیگران: مهرداد صدیقیان، احمد مهرانفر، هادی حجازیفر، جواد عزتی، مهدی زمینپرداز، حسین مهری، بهنوش طباطبایی، هستی مهدوی و محسن کیایی
به دلیل اوضاع ملتهب سیاسی در دهه شصت عملیاتهای متعددی از طرف سازمان منافقین با هدف ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و در مخالفت با نظام اتفاق میافتد که در مقابلش گروههای انقلابی قرار دارند. در سیام خردادماه این سال و بعد از عزل بنیصدر از ریاست جمهوری، گروهک تروریستی منافقین با تظاهرات خیابانی و صدور بیانیهای رسماً علیه جمهوری اسلامی اعلام نبرد مسلحانه میکند. به دنبال این اعلام، اعضای این گروه به جان مردم بیدفاع افتادند و بعد از آن سلسله ترورهایی با هدف از میان برداشتن سران نظام اسلامی انجام میشود. ماجرای نیمروز به انفجار در دفتر نخست وزیری، شهادت محمدعلی رجایی رئیسجمهور و محمدجواد باهنر نخستوزیر و نقش مسعود کشمیری در این اتفاق میپردازد.
فیلمی که با فیلمنامه، گریم و طراحی صحنه خوبی که داشته توانسته آن روزها را به خوبی به تصویر بکشد؛ هرچند که انتخاب دو بازیگر ژانر طنز در این فیلم (احمد مهرانفر و جواد عزتی) قبل از تماشای فیلم این شائبه را به وجود میآورد که آن طور که باید و شاید اثر هنری خوبی از آب در نیاید، اما گریم خوب و نقش آفرینی خوبتر این دو بازیگر خط بطلانی بر این پیش بینی است.
یکی از نقاط قوت فیلم این است، به همان اندازه که چهره منافقین را واقعی نشان داده، بدون هیچ ترسی و فارغ از نگاههای کلیشهای برخی فیلمها که پلیسها همیشه خوب هستند، واحد اطلاعات سپاه را چنان واقعی به تصویر کشیده است که (هادی حجازی فر) فقط به دنبال حذف فیزیکی منافقین است، (مهرداد صدیقیان) کم و بیش دلداده یک عضو سازمان است، (احمد مهرانفر) بیشتر از جنگ با عراق دغدغه وضعیت تهران را دارد، (حسین مهری) نفوذی سازمان در اطلاعات سپاه است، (جواد عزتی) به دنبال شناسایی خانههای تیمی و موسی خیابانی است و (مهدی زمین پرداز) که معتقد به برخورد نرم با اعضای منافقین است، در اواسط داستان، پوست برادر پاسدارش را منافقین از صورتش جدا میکنند و جنازه اش را هم آتش میزدند که این موضوعات سبب شده تا فیلم چهره واقع گرایانهای داشته باشد.
ماجرای نیمروز هم روح تازهای به جان سینمای انقلاب دمید و همه کلیشههای قبلی سینمای ایران در این زمینه را کنار زد. نگاه رئالیستی و واقعگرای او و وفاداری و پایبندی به منابع و مستندات واقعی و بازنمایی دقیق و پرجزئیات آنها در قصه، به مذاق مخاطبان سختپسند و منتقدان سینمای ایران هم خوش آمد و نگاهشان را نسبت به چنین موضوعاتی تغییر داد.
مهدویان بعد از ماجرای نیمروز و روایت موضعگیری رسمی و علنی منافقین علیه انقلاب و مردم، در قسمت دوم فیلم یعنی ماجرای نیمروز؛ رد خون سراغ یکی از ملتهبترین و حساسترین مقاطع جنگ و انقلاب میرود و برای اولین بار در سینمای ایران به ماجرای عملیات مرصاد و شکست منافقین میپردازد.
نفوذی
سال تولید: ۱۳۸۷
کارگردان: احمدکاوری، مهدی فیوضی
بازیگران: امیر جعفری، رامین راستاد، جمشید هاشمپور، نسرین مقانلو
فریدون کیان به همراه چند نفر از اسیران جنگ به کشور بر میگردد، اما بلافاصله بازداشت میشود، چون در زمان جنگ به منافقین پیوسته و برای آنها کار کرده. زمان بازجویی کم کم موضوع عوض میشود و معلوم میشود یک نفوذی در سیستم اطلاعاتی کشور هست. نفوذی از معدود آثاری است که به واقعه حضور منافقین در جنگ و نحوه جذب نیروی آنها میپردازد…
سیانور
سال تولید: ۱۳۹۴
کارگردان: بهروز شعیبی
بازیگران: بهروز شعیبی، هانیه توسلی، حامد کمیلی، مهدی هاشمی، پدرام شریفی
قصه سیانور در دهه ۵۰ میگذرد و به تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین در سال ۵۴ میپردازد؛ این فیلم بخشهایی از زندگی مجید شریف واقفی از رهبران سازمان مجاهدین خلق است که بخاطر اختلافاتی که با سازمان پیدا کرده کشته میشود.
امکان مینا
سال تولید: ۱۳۹۴
بازیگران: میلاد کیمرام، مینا ساداتی، سیامک صفری، شاهرخ فروتنیان
مهران یک روزنامه نگار پرشور و مستقل است که درگیر ماجراهایی با همسرش مینا میشود، این ماجرا کار را به تعقیب و گریز میکشاند و در ادامه پای گروهک منافقین از یک سو و نیروهای امنیتی ایرانی از سوی دیگر به میان میآید. نیروهای اطلاعاتی هرآنچه اطلاعات دارند در اختیار مهران میگذارند با این امید که او راز نگه دار است! ولی مهران که نمیتواند دست روی دست بگذارد از این اطلاعات استفاده میکند و به نیروهای اطلاعاتی رو دست میزند و مسیر عملیات را به سمتی میبرد که خودش به قهرمان اصلی فیلم تبدیل شود.
ضد
کارگردان: امیرعباس ربیعی
سال تولید:۱۴۰۰
بازیگران: مهدی نصرتی، نادر سلیمانی، مجید پتکی، لیندا کیانی، لیلا زارع
این فیلم در چهلمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و برخی نکات و ویژگیهای آن از جمله بازیهای نادر سلیمانی و مهدی نصرتی در آن به چشم آمد که نقش دو نفر از اعضای این گروهک ضدانقلاب را بازی میکردند. اولی که نقش یکی از سرکردههای مخوف و بیرحم منافقین را بازی میکرد به خاطر بازی خوبش برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد و دومی هم باید جریان نفوذ را در دستگاه دولتی و انقلابی نمایندگی میکرد.
سرهنگ ثریا
سال تولید: ۱۴۰۱
کارگردان: لیلی عاج
بازیگران: ژاله صامتی، مجید پتکی، وحید آقاپور، دیبا زاهدی، سعید آلبوعبادی، سلیمه رنگزن
«سرهنگ ثریا» اثری متفاوت درباره گروهک منافقین بود که این بار ماهیت، افکار و عملکرد آنها را در بستر مناسبات خانوادگی و از نگاهی مادرانه و زنانه روایت میکرد. نحوه مواجهه اعضای ساکن در اردوگاه اشرف با خانوادههایشان چند سال پس از سقوط صدام و در سالهای پایانی دهه هشتاد، پیش از این نیز سوژه چند اثر مستند از جمله مستند تکاندهنده «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» نیز شده بود. از سوی دیگر، لیلی عاج نیز که از کارگردانان جوان، اما پرکار تئاتر در سالهای اخیر محسوب میشود و آثاری همچون «قند خون»، «روزمرگی» و «کمیته نان» را روی صحنه برده است نیز درآخرین اثر تئاتری خود یعنی «بابا آدم» این موضوع را محور قرار داد که با تحسین و استقبال مخاطبان نیز همراه شد.
با این حال روایت سینمایی و دراماتیک این رخداد تلخ و عبرتانگیز، در فضایی که حضور فیزیکی و معنوی زنان غلبه دارد آن هم از نگاه یک فیلمساز زن، نفوذ عاطفی این اثر را دوچندان کرده بود؛ گواه این که علاوه بر استقبال خوب مخاطبان و اهالی رسانه در زمان نمایش این فیلم در جشنواره، جمعی از همین خانوادهها که برای نجات نزدیکان خود از اردوگاه اشرف بارها به عراق سفر کرده بودند، مهمان رونمایی از این اثر و نشست خبری پس از اکران آن بودند. پدران، مادران، دختران و پسرانی که سالهاست چشم انتظار بازگشت فرزند یا پدر و مادر خود از چنگال فرقه التقاطی رجوی هستند و برای دیدن عزیزانشان رنج سفر به بیابانهای دیاله عراق و انتظار در پشت سیم خاردارهای اردوگاه «اشرف» و «لیبرتی» را به جان خریدهاند.
در زمان اکران «سرهنگ ثریا» تعدادی از مادران این افراد گرفتار با دیدن صحنههای این فیلم که بر اساس خاطرات مستند خانوادهها ساخته شده بود، به شدت تحت تأثیر قرارگرفته و حتی حال تعدادی از مادران نیز به کلی دگرگون شد که با کمک حاضران در سالن نمایش فیلم بهبود یافتند.
به این ترتیب، ترکیب درام و یک واقعیت تلخ که ریشه در تاریخ سیاسی کشور دارد بر پرده نقرهای نقش بست؛ در این بین، بازی هنرمندانه ژاله صامتی در نقش مادری دردمند و چشم انتظار نیز بر این تاثیرگذاری افزود تا «سرهنگ ثریا» به عنوان اولین فیلم بلند لیلی عاج، اثری آبرومند برای او محسوب شود.