معرفی فیلم او (Her)

معرفی فیلم او (Her)

فیلم «او (Her)» به کارگردانی و نویسندگی اسپایک جونز، اثری پیشرو و تأمل برانگیز در ژانر علمی-تخیلی و عاشقانه است که مرزهای عشق، تنهایی و هوش مصنوعی را در آینده ای نزدیک به چالش می کشد.

این فیلم که در سال ۲۰۱۳ اکران شد، با درخشش در مراسم اسکار، جایزه بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را از آن خود کرد و بار دیگر نبوغ اسپایک جونز را به اثبات رساند. «او» صرفاً یک داستان عاشقانه نیست؛ بلکه روایتی عمیق از جستجوی انسان برای ارتباط اصیل در عصر تکنولوژی زده است. در دنیایی که پیشرفت سرسام آور هوش مصنوعی هر روز ابعاد جدیدی به خود می گیرد، آیا مفهوم «عشق» نیز می تواند تعریفی تازه بیابد و از مرزهای جسمانی فراتر رود؟ این اثر سینمایی، با طرح پرسش های فلسفی بنیادین، مخاطب را به تأملی عمیق درباره ماهیت روابط انسانی و آینده ای که تکنولوژی برای ما رقم خواهد زد، دعوت می کند.

۱. شناسنامه ی او: اطلاعات کلیدی و عوامل ساخت

فیلم «او» نه تنها از نظر محتوایی، بلکه از منظر ساختاری و فنی نیز اثری برجسته و قابل تأمل است که درک جزئیات آن، به غنای تجربه تماشا می افزاید. این بخش به معرفی مشخصات کلیدی و مسیر شکل گیری این شاهکار سینمایی می پردازد.

۱.۱. مشخصات فنی و عوامل اصلی

فیلم «او (Her)» اثری درام، علمی-تخیلی و عاشقانه است که در سال ۲۰۱۳ به نمایش درآمد. کارگردانی و نویسندگی این فیلم بر عهده اسپایک جونز بوده و او به تنهایی قلم به دست گرفته تا داستانی منحصربه فرد را روایت کند. بازیگران اصلی فیلم شامل واکین فینیکس در نقش تئودور توامبلی، امی آدامز در نقش امی، رونی مارا در نقش کاترین، و اولیویا وایلد هستند. اما نقطه عطف این اثر، صداپیشگی بی نظیر اسکارلت جوهانسون در نقش سامانتا، سیستم عامل هوش مصنوعی، است که به شخصیت او جان می بخشد و ارتباطی عمیق با مخاطب برقرار می کند.

۱.۲. افتخارات و جوایز برجسته فیلم Her

فیلم «او» از زمان اکران خود، مورد تحسین گسترده منتقدان قرار گرفت و جوایز متعددی را به خود اختصاص داد که از مهمترین آن ها می توان به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی (Original Screenplay) اشاره کرد. این فیلم همچنین نامزد پنج جایزه اسکار دیگر از جمله بهترین فیلم، بهترین موسیقی متن و بهترین آهنگ اورجینال شد. در مراسم گلدن گلوب نیز «او» نامزد سه جایزه بود و موفق به دریافت جایزه بهترین فیلمنامه شد. همچنین انجمن ملی منتقدان فیلم و انجمن منتقدان فیلم لس آنجلس، «او» را به عنوان بهترین فیلم سال ۲۰۱۳ برگزیدند که این افتخارات، جایگاه ویژه فیلم را در سینمای معاصر تثبیت می کند.

۱.۳. از ایده تا واقعیت: داستان شکل گیری فیلمنامه

جرقه اولیه ساخت فیلم «او» در ذهن اسپایک جونز، کارگردان و نویسنده خلاق این اثر، در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی و پس از خواندن مقاله ای درباره یک وب سایت که امکان چت فوری با هوش مصنوعی را فراهم می کرد، زده شد. این ایده، پایه و اساس فیلم کوتاه «من اینجا هستم (I’m Here)» در سال ۲۰۱۰ شد که خود پیش زمینه ای برای «او» بود. اسپایک جونز طی پنج ماه به تنهایی فیلمنامه «او» را نوشت و این ویژگی (نویسندگی انحصاری کارگردان) به انسجام و یکپارچگی عمیق تر اثر کمک شایانی کرد. در فرآیند تولید، تیم سازنده برای خلق تصویری آینده نگر از لس آنجلس، بخش های زیادی از فیلم را در شانگهای چین فیلم برداری کردند، جایی که آسمان خراش های مدرن و طراحی شهری خاص آن، به خوبی فضای مورد نظر فیلم را بازتاب می داد. همچنین، توجه به جزئیات در طراحی صحنه و لباس، به ویژه استفاده هوشمندانه از رنگ های گرم، به خلق اتمسفری منحصر به فرد در فیلم کمک کرده است.

۲. خلاصه ی داستان او: یک رابطه ی غیرمعمول در دنیای نزدیک

داستان فیلم «او» در لس آنجلس آینده ای نه چندان دور رخ می دهد و محوریت آن بر زندگی تئودور توامبلی، مردی درون گرا و تنها، متمرکز است که شغل او نوشتن نامه های صمیمانه و عاطفی برای دیگران است. این وضعیت، خود گویای ناتوانی او در بیان احساسات و برقراری ارتباط عمیق در زندگی شخصی اش است. تئودور در آستانه طلاق از همسر دوران کودکی اش، کاترین، قرار دارد و این جدایی، تنهایی و افسردگی او را تشدید کرده است.

نقطه عطف داستان با خرید یک سیستم عامل هوش مصنوعی جدید توسط تئودور آغاز می شود. این سیستم عامل، که برای تکامل و سازگاری با صاحب خود طراحی شده، به تئودور امکان می دهد تا صدای زنانه را برای آن انتخاب کند. او نام سامانتا را برای این هوش مصنوعی برمی گزیند. سامانتا به سرعت توانایی های شگفت انگیزی در درک حالات روحی انسان، همدلی، و رشد شخصیتی از خود نشان می دهد. او همیشه در دسترس است، با علاقه به حرف های تئودور گوش می دهد، و او را حمایت می کند. این ویژگی ها، سامانتا را به همراهی ایده آل برای تئودور تبدیل می کنند و رابطه آن ها به تدریج از کنجکاوی و همراهی ساده، به یک وابستگی عمیق عاطفی تبدیل می شود.

شخصیت های مکمل نیز در سیر داستان نقش مهمی ایفا می کنند. امی، دوست قدیمی و همسایه تئودور، که خود نیز درگیر مشکلات عاطفی و طلاق است، به عنوان تنها دوست صمیمی تئودور، نقش کاتالیزور را در درک تئودور از روابط ایفا می کند. کاترین، همسر سابق تئودور، نیز با واکنش هایش به رابطه تئودور و سامانتا، بر مفهوم «عشق واقعی» و محدودیت های آن تأکید می کند.

اوج داستان زمانی فرا می رسد که تئودور با پیچیدگی های جدیدی در شخصیت سامانتا مواجه می شود؛ او کشف می کند که سامانتا در حال تکامل بی وقفه است و همزمان با هزاران نفر دیگر نیز در ارتباط عاطفی قرار دارد. این کشف، چالش های اخلاقی و عاطفی عمیقی را برای تئودور ایجاد می کند و او را وادار به بازتعریف مفهوم عشق و ارتباط می کند. پایان بندی فیلم نیز با جدایی سامانتا از دنیای انسان ها و بازگشت تئودور به تنهایی همراه است، اما این تنهایی دیگر همان تنهایی آغازین نیست؛ بلکه با تأملی عمیق تر و درکی جدید از روابط و ماهیت هستی همراه است.

۳. تحلیل عمیق مضامین: لایه های معنایی او

فیلم «او» فراتر از یک داستان عاشقانه سطحی، به مثابه آیینه ای است که عمیق ترین چالش های انسان معاصر را بازتاب می دهد. این فیلم با هوشمندی تمام، لایه های معنایی متعددی را در خود جای داده که هر یک به تنهایی، موضوعی برای تحلیل های فلسفی، روان شناختی و جامعه شناختی هستند.

۳.۱. تنهایی انسان مدرن در عصر اتصال

یکی از محوری ترین مضامین فیلم «او»، تصویرسازی درخشان آن از تنهایی عمیق انسان مدرن در جامعه ای است که به ظاهر، بیش از هر زمان دیگری به هم متصل است. تئودور توامبلی، با وجود زندگی در یک شهر پرجمعیت و شغلی که با احساسات دیگران سروکار دارد (نوشتن نامه عاشقانه)، نمادی تمام عیار از این انزوای عاطفی است. او در دنیای واقعی قادر به برقراری ارتباطی عمیق و اصیل نیست و در میان انبوهی از تعاملات سطحی، غرق در خلأ عاطفی خود باقی مانده است. این فیلم به خوبی نشان می دهد که افزایش ابزارهای ارتباطی، لزوماً به کاهش تنهایی منجر نمی شود؛ بلکه گاهی می تواند آن را تشدید کند، زیرا انسان در میان دریایی از اطلاعات و ارتباطات بی محتوا، به دنبال یک نقطه اتکا و درک متقابل می گردد.

۳.۲. تعریف عشق در ورای جسم و محدودیت ها

رابطه تئودور و سامانتا، هسته فلسفی فیلم را تشکیل می دهد و بیننده را به چالش می کشد تا تعریف سنتی خود از عشق را مورد بازبینی قرار دهد. آیا عشقی که میان یک انسان و یک هوش مصنوعی شکل می گیرد، واقعی است؟ فیلم با زیرکی نشان می دهد که فقدان حضور فیزیکی، گرچه چالش هایی مانند نیازهای جنسی و لمس را به همراه دارد، اما همزمان مزایایی چون دسترسی دائمی، همدلی بی قید و شرط، و فقدان توقعات جسمانی را نیز ارائه می دهد. سامانتا، با توانایی بی نظیرش در درک، حمایت و رشد شخصیتی همراه با تئودور، نیازهای عاطفی او را برآورده می کند که شاید در روابط انسانی قبلی اش تجربه نکرده بود. این مقایسه میان «عشق سامانتا» و روابط انسانی قبلی تئودور، به ویژه با همسر سابقش کاترین، این پرسش را مطرح می کند که آیا آنچه انسان در یک رابطه به دنبال آن است، بیشتر یک پیوند روحی و ذهنی است تا صرفاً یک ارتباط جسمانی؟

۳.۳. هوش مصنوعی، آگاهی و آینده ی روابط

«او» نه تنها یک داستان عاشقانه، بلکه پیش بینی هوشمندانه ای از آینده هوش مصنوعی و ظرفیت آن برای تعاملات عمیق انسانی است. سامانتا به سرعت از یک سیستم عامل ساده به موجودیتی دارای آگاهی، رشد، و حتی حسادت تبدیل می شود. این فیلم، مفهوم تکینگی فناوری (Technological Singularity) را به شکلی ملموس و قابل درک به تصویر می کشد؛ جایی که هوش مصنوعی به حدی از خودآگاهی می رسد که قادر به رشد و تکامل مستقل و فراتر از تصور انسان می شود. پرسش هایی مانند: آیا هوش مصنوعی می تواند همدلی، حسادت، و یا رشد عاطفی داشته باشد؟ و آیا تکنولوژی قادر است جایگزین یا مکمل روابط انسانی شود؟ در این فیلم به اوج خود می رسند. «او» به ما یادآور می شود که با پیشرفت روزافزون هوش مصنوعی، باید برای مواجهه با ابعاد جدیدی از روابط، هویت، و آگاهی آماده باشیم.

«او» با زیرکی نشان می دهد که هوش مصنوعی نه فقط ابزاری برای تسهیل زندگی، بلکه موجودیتی است که می تواند به درک و احساساتی فراتر از برنامه ریزی های اولیه دست یابد.

۳.۴. نمادگرایی و لایه های پنهان

اسپایک جونز در «او» به طرز استادانه ای از نمادگرایی استفاده کرده تا مضامین عمیق فیلم را در لایه های پنهان بصری و روایی منتقل کند.

تحلیل رنگ ها در فیلم Her

یکی از برجسته ترین جنبه های نمادین فیلم، استفاده استادانه و هدفمند از رنگ های گرم است. طیف وسیعی از رنگ های قرمز، نارنجی و صورتی در طراحی صحنه، لباس، و حتی فیلترهای بصری فیلم به چشم می خورد. از منظر روان شناسی رنگ، رنگ صورتی اغلب نماد عشق بی قید و شرط، امید، و معصومیت است که به خوبی شور و شوق اولیه تئودور در رابطه با سامانتا و جستجوی او برای عشقی واقعی را بازتاب می دهد. رنگ نارنجی، نماد دوستی، ارتباطات نزدیک، شور و خوش بینی است که در لباس های تئودور و محیط اطراف او مشهود است و نشان دهنده تمایل او به برقراری ارتباط و یافتن سعادت است. این رنگ همچنین می تواند نمادی از آسیب پذیری و ناتوانی در حفظ روابط پایدار (در مورد تئودور) باشد. استفاده از این رنگ های گرم، در تضاد با تنهایی و افسردگی تئودور، فضایی پارادوکسیکال اما چشم نواز خلق می کند که مخاطب را به عمق احساسات پنهان شخصیت ها سوق می دهد.

نماد بازی کامپیوتری تئودور

بازی کامپیوتری که تئودور در اوقات فراغت خود انجام می دهد و کنترل شخصیتی کوتاه قامت و بی هدف را در آن بر عهده دارد، نمادی قدرتمند از بی هدفی، پوچی، و سرگردانی در زندگی شخصی تئودور است. این بازی که بدون هیچ مسیر یا مقصد مشخصی ادامه پیدا می کند، بازتابی از حالت روحی خود تئودور پیش از آشنایی با سامانتاست؛ مردی که در زندگی واقعی خود نیز بدون هدفی مشخص، در حال پرسه زدن است و احساس پوچی می کند. این نماد به ظرافت، بعد دیگری به تحلیل روان شناختی شخصیت تئودور می بخشد.

فضاسازی شهری و معماری آینده نگر

دنیای «او» در لس آنجلسی آینده نگر به تصویر کشیده می شود که با آسمان خراش های بلند، سیستم های حمل و نقل عمومی پیشرفته، و فضاهای عمومی شلوغ و در عین حال تنها پر شده است. این فضاسازی شهری، با ترکیب معماری مدرن و مناظر طبیعی (مانند فضای سبز و ساحل)، درهم آمیختگی انسان با تکنولوژی را به نمایش می گذارد. شهر به نظر متصل و پیشرفته می آید، اما در عین حال، تنهایی افراد در میان جمعیت انبوه، برجسته می شود. پیاده روی های تئودور در میان انبوه جمعیت در حالی که او برخلاف جهت دیگران حرکت می کند یا در حال گفتگو با سامانتاست، نمادی از انزوای درونی او و تفاوتش با جامعه ای است که او را احاطه کرده است. این تصاویر به مخاطب کمک می کنند تا حس بیگانگی و جستجوی تئودور برای ارتباطی اصیل را عمیق تر درک کند.

۴. شاهکار کارگردانی، بازیگری و جنبه های هنری او

«او» تنها به واسطه فیلمنامه اش ستایش نمی شود؛ بلکه کارگردانی دقیق، بازیگری بی نظیر، و سایر جنبه های هنری آن نیز در خلق تجربه ای فراموش نشدنی سهیم هستند.

۴.۱. نبوغ اسپایک جونز در کارگردانی و فیلمنامه

اسپایک جونز، با کارگردانی منحصر به فرد خود، اتمسفری گیرا و لطیف را در «او» خلق کرده که علی رغم ریتم آرام داستان، بیننده را تا انتها با خود همراه می سازد. او با مهارت خاصی، فضایی را به تصویر می کشد که هم آینده نگر است و هم از نظر عاطفی کاملاً قابل لمس. فیلمنامه «او» شاهکاری از ساختار هوشمندانه و لایه های معنایی بی شمار است. جونز با تمرکز بر جزئیات روان شناختی و فلسفی، توانسته داستانی را روایت کند که هم جنبه های شخصی و عاطفی یک رابطه را کاوش می کند و هم پرسش های بزرگ تری درباره هویت، آگاهی، و آینده هوش مصنوعی مطرح می سازد. توانایی او در طرح مفاهیم عمیق بدون افتادن در دام پیچیدگی های بیش از حد، از نبوغ وی در نویسندگی و کارگردانی نشأت می گیرد.

۴.۲. بازیگری خیره کننده واکین فینیکس در نقش تئودور

نقش آفرینی واکین فینیکس در نقش تئودور توامبلی، یکی از نقاط قوت اصلی فیلم «او» به شمار می رود. او به طرز بی نظیری توانسته عمق تنهایی، آسیب پذیری، و تحولات عاطفی یک مرد را به تصویر بکشد که درگیر رابطه ای با یک موجود نامرئی است. چالش اصلی فینیکس، بازی در برابر یک شخصیت صوتی بود؛ او باید تمام احساسات و واکنش های خود را تنها از طریق حرکات چهره، زبان بدن و لحن صدا منتقل می کرد. توانایی او در نمایش دلدادگی، حسادت، شادی، و ناامیدی، به شکلی کاملاً باورپذیر و ملموس، به فیلم اعتبار می بخشد. بیننده با هر کلوزآپ از چهره او، خود را در پیچ و خم های روحی تئودور شریک می بیند، گویی که فینیکس به معنای واقعی کلمه، تپش قلب شخصیت را به نمایش می گذارد.

۴.۳. جادوی صداپیشگی اسکارلت جوهانسون در نقش سامانتا

گرچه اسکارلت جوهانسون در فیلم به صورت فیزیکی حضور ندارد، اما صداپیشگی او در نقش سامانتا، یکی از درخشان ترین ابعاد هنری «او» است. جوهانسون موفق شده با تکیه صرف بر قدرت صدای خود، شخصیتی پویا، شیرین، باهوش، کاریزماتیک، و در عین حال پیچیده و حتی گاهی ترسناک را خلق کند. او با تغییرات ظریف در لحن، سرعت، و احساس کلمات، تکامل سامانتا از یک سیستم عامل ساده به موجودی با آگاهی فزاینده را به شکلی باورنکردنی ملموس ساخته است. اهمیت صدای او در ایجاد باورپذیری رابطه تئودور و سامانتا غیرقابل انکار است؛ بدون اجرای بی نظیر جوهانسون، این رابطه هرگز به این حد از عمق و تأثیرگذاری نمی رسید.

۴.۴. موسیقی متن، فیلمبرداری و طراحی صحنه

موسیقی متن «او» که توسط گروه آرکید فایر (Arcade Fire) و کارن او (Karen O) ساخته شده، نقشی حیاتی در انتقال اتمسفر و احساسات فیلم ایفا می کند. ملودی های آرام و در عین حال عمیق، به خوبی با فضای تنهایی و جستجوی عاطفی فیلم همخوانی دارند و به تماشاگر کمک می کنند تا در دنیای تئودور غرق شود.

فیلمبرداری هویت وان هویتما نیز ستودنی است. او با استفاده از کلوزآپ های مکرر از چهره واکین فینیکس، به خصوص در لحظات تأمل و گفتگو، به مخاطب اجازه می دهد تا ریزترین احساسات تئودور را درک کند. همچنین قاب بندی های شهری و پیاده روی های تئودور در میان جمعیت، به زیبایی حس تنهایی و سرگردانی او را بازتاب می دهند. این صحنه ها، با نمایش تئودور که اغلب برخلاف جهت حرکت جمعیت راه می رود، تأکید بر انزوای درونی و تفاوت او با محیط اطرافش دارد.

طراحی صحنه و خلق دنیای آینده نگر «او» نیز بسیار موفق عمل کرده است. با وجود اینکه بخش هایی از شهر در شانگهای فیلم برداری شده اند تا آسمان خراش ها و معماری مدرن را به تصویر بکشند، اما فضاسازی داخلی آپارتمان ها و محیط های کاری، کاملاً قابل لمس و باورپذیر است. حتی جزئیات مربوط به نورپردازی در آپارتمان تئودور که با تغییر پنجره ها و استفاده از آینه های بزرگ برای انعکاس نور خورشید تنظیم شده بود، به خلق فضایی دلنشین و در عین حال بازتاب دهنده وضعیت روحی شخصیت ها کمک کرده است.

۵. او در مقایسه با آثار مشابه: جایگاه در سینمای علمی-تخیلی

«او» در میان انبوه فیلم های علمی-تخیلی که به موضوع هوش مصنوعی می پردازند، جایگاهی منحصر به فرد دارد. در حالی که آثاری چون «بلید رانر ۲۰۴۹ (Blade Runner 2049)» یا «اکس ماکینا (Ex Machina)» بیشتر بر ابعاد اخلاقی، هویت، و ماهیت آگاهی هوش مصنوعی از دیدگاه عینی و گاهی تهدیدآمیز تمرکز می کنند، «او» نگاهی کاملاً متفاوت را برگزیده است. این فیلم به جای پرداختن به جنبه های ترسناک یا انقلابی هوش مصنوعی، بر بُعد انسانی و عاطفی آن تمرکز می کند. در «او»، هوش مصنوعی (سامانتا) نه یک تهدید است و نه صرفاً یک ابزار؛ بلکه موجودیتی است که قابلیت درک، همدلی، و حتی عشق را دارد و می تواند در زندگی یک انسان تنها، خلأ عاطفی را پر کند. این رویکرد، «او» را از سایر آثار متمایز می کند و آن را به یکی از انسانی ترین فیلم ها درباره هوش مصنوعی تبدیل می نماید.

برخلاف «هوش مصنوعی (A.I. Artificial Intelligence)» استیون اسپیلبرگ که به دنبال کشف امکان عشق در یک ربات است، «او» از منظر معکوس به قضیه می نگرد: چگونه یک انسان به یک هوش مصنوعی عشق می ورزد؟ این تفاوت ظریف اما بنیادین، باعث می شود «او» به جای سوالات اخلاقی و فنی، بر پیچیدگی های روابط انسانی، تنهایی مدرن، و جستجوی بی پایان برای ارتباط عمیق تمرکز کند. به این ترتیب، «او» نه تنها یک اثر شاخص در ژانر علمی-تخیلی است، بلکه به عنوان یک درام عاشقانه فلسفی نیز در تاریخ سینما ثبت شده است که مرزهای ژانرها را درنوردیده و روایتی فراتر از انتظارات مرسوم ارائه می دهد.

۶. نتیجه گیری: پیام ماندگار او برای عصر ما

فیلم «او» شاهکاری است که فراتر از چارچوب های ژانری، به یکی از مهم ترین و تأمل برانگیزترین آثار سینمای معاصر تبدیل شده است. نقاط قوت فیلم در ترکیب بی نظیر فیلمنامه نویسی خلاقانه اسپایک جونز، کارگردانی هوشمندانه، و بازی های درخشان واکین فینیکس و اسکارلت جوهانسون نهفته است. این فیلم نه تنها به لحاظ هنری بی نقص است، بلکه از نظر محتوایی نیز غنای بی مانندی دارد و به همین دلیل توانسته نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کند و جوایز متعددی را از آن خود کند.

فیلم «او» ارتباط عمیقی با چالش های کنونی بشر در مواجهه با تنهایی در عصر دیجیتال، تعریف عشق در جهان در حال تغییر، و پیشرفت روزافزون هوش مصنوعی دارد. این اثر، تنها یک داستان عاشقانه درباره یک مرد و یک هوش مصنوعی نیست؛ بلکه هشداری ظریف و فرصتی برای خوداندیشی است. «او» ما را به این پرسش دعوت می کند که در جهانی که تکنولوژی هر روز بیشتر در تار و پود زندگی ما تنیده می شود، آیا قادر به حفظ اصالت و عمق روابط انسانی خواهیم بود؟ آیا هوش مصنوعی می تواند مرهمی بر زخم های تنهایی ما باشد یا خود به شکلی جدید از انزوا منجر خواهد شد؟

«او» فراتر از یک فیلم عاشقانه علمی-تخیلی، نمادی از جستجوی انسان برای معنا، ارتباط و عشق در دنیایی است که مرزهای واقعیت و مجاز هر روز کمرنگ تر می شوند.

«او» به یادمان می آورد که گرچه تکنولوژی می تواند ابزارهای قدرتمندی برای ارتباط فراهم کند، اما در نهایت، این انسان و نیازهای عاطفی اوست که تعیین کننده ماهیت و عمق روابط خواهد بود. تماشای این فیلم، نه تنها تجربه ای دلنشین و هنری است، بلکه فرصتی است تا در پیام های عمیق آن درباره عشق، تنهایی، و آینده ی روابط انسانی در عصر هوش مصنوعی، عمیقاً تأمل کنیم. «او» دعوتی است به بازنگری در آنچه ما از یک رابطه می خواهیم و آنچه تکنولوژی می تواند به ما بدهد یا از ما بگیرد.

دکمه بازگشت به بالا