پیشگیری از حوادث تلخی مانند حوادث چهارشنبه آخر سال نیازمند ارتقای فرهنگ ایمنی است و این فرهنگ بر سه اصل آگاهی، آموزش و الزام استوار است. بسیاری از والدین بدون آگاهسازی و آموزش مناسب فرزندانشان به سراغ اصل الزام میروند و تلاش میکنند با توسل به زور و اجبار، آنها را از کاری منع یا به کاری ترغیب کنند ولی این شیوه معمولاً با شکست همراه است.
به گزارش ترندونی، شهروند نوشت: هنوز آتش چهارشنبهسوری روشن نشده ٧نفر در جریان حوادث مرتبط با چهارشنبهسوری جان باخته و ۲۷۵ نفر زخمی شدهاند که در میان مصدومان ٢٤نفر دچار قطع عضو، ١٣٠نفر دچار سوختگی و ١٠١نفر از ناحیه چشم آسیب دیدهاند. ٧٣درصد از مصدومان زیر ۱۸ سال داشتهاند و ١٥درصد مصدومان هم عابران پیاده بودند. براساس آمار اورژانس، در بازه زمانی یکم تا نوزدهم اسفند ماه در کل کشور شاهد رشد ۱۸ درصدی آسیبدیدگان حوادث مرتبط با چهارشنبه آخر سال در مقایسه با سال گذشته هستیم؛ این آمارها نشان میدهد که در این مدت تعداد فوتیها ۱۷ درصد، قطع عضو ۴ درصد، آسیب به چشم ۲۸ درصد و سوختگی ۳۱ درصد نسبت بهمدت مشابه سال گذشته افزایش داشته است.
اورژانس کشور تعداد بستریهای ناشی از حوادث چهارشنبه آخر سال را ۵۱ نفر اعلام کرد که از این تعداد ۷ مورد در بخش مراقبتهای ویژه بستری هستند. طبق این آمار، استان آذربایجان شرقی با ۶۱ مصدوم در صدر قرار دارد و استانهای تهران با ۵۴، آذربایجان غربی با ۲۸ و اصفهان با ۲۱ مصدوم در ردههای بعدی قرار گرفتهاند. همچنین بیشترین میزان فوتیهای ناشی از حوادث چهارشنبهسوری در آذربایجان غربی با چهار مصدوم ثبت شده است و پس از آن تهران با ۲ و آذربایجان شرقی با یک مصدوم قرار گرفتهاند.
درحالیکه هنوز به روز چهارشنبهسوری نرسیدیم؛ آمارها نشان میدهد امسال تعداد مصدومان و فوتیها افزایش داشته است. استفاده از مواد محترقه و منفجره هرساله با مصدومیت و حتی مرگ در نقاط مختلف کشور همراه میشود و مسئولان حوزه بهداشت و درمان، پلیس و آتشنشانی بر پرهیز از استفاده از این مواد خطرناک تأکید داشتهاند و به والدین در این خصوص هشدار میدهند. چهارشنبهسوری، سنت دیرینهای است که در گذر زمان با تغییراتی همراه شده و مدتهاست که در میان دود و انفجار گم شده است. مراسم سنتی چهارشنبهسوری با خطر، فاجعه و ترس همراه شده است. صدای ترقه از یکطرف، صدای آژیر آمبولانس از سمت دیگر وحشت را در دل افزون میکند. با نزدیک شدن به چهارشنبهسوری، شهروندان در کوی و برزن از دست ترقههای دستساز که علاوه بر ایجاد وحشت، صدمات زیادی را برجای میگذارد، امنیت ندارند.
آسیب به دست، صورت، تخلیه چشم و آسیب شنوایی، بالاترین نوع آسیبهای چهارشنبهسوری است. سوختگی ناشی از انفجار ترقه و موادمنفجره مانند سوختگی، عادی نیست و ماندگار است و صدمات وحشتناکی بهدنبال دارد. نقص عضو ناشی از این حوادث، کارایی فرد را کاهش میدهد. تغییر چهرهای که ایجاد میشود، میتواند فرد را منزوی کند. اعضای مصنوعی نیز که برای آنها استفاده میشود، کاربردی نیست و فقط مشکل زیبایی را برطرف میکند. (اسامی برخی مصدومان مستعار است و تصاویر آنها برای حفظ حریم شخصی به درخواست خودشان منتشر نشده است.)
داستان غمانگیز حسین و دو دوستش
حسین یکی از قربانیان چهارشنبهسوری در آذربایجان شرقی است. چشم چپ حسین، سال گذشته در روز چهارشنبهسوری تخلیه شد. حسین هم یکی از اعضای فعال در چهارشنبهسوری سالهای گذشته بود. دانشآموزی که تنها ١٦سال داشت. او که از مرگ نجات یافته است به «شهروند» میگوید: «هیچوقت تصور نمیکردم سرنوشتم با نابینایی چشمم گره بخورد.
همیشه تصاویر افرادی را که در چهارشنبهسوری دچار جراحت میشدند، میدیدم اما اینکه یک روز دامن من را هم خواهد گرفت، برایم غیرقابل تصور بود. هرسال ابتدای اسفند مواد اکلیل و سرنج را میخریدیم و با هممحلهایهایمان شروع به درست کردن نارنجک میکردیم. چهارشنبهسوری سال گذشته بود که در حیاط خانه دوستم در حال ساخت مواد محترقه بودیم. دو دوست دیگرم هم من را همراهی میکردند. مواداولیه را از یک ابزارفروشی خریده بودیم. حدودا ٥٠٠هزارتومانی پول مواد داده بودیم. از هر نوع، ١٠٠گرم گرفته بودیم. مشغول ساختوساز بودیم. نخستین نارنجک را که ساختیم مواد در دست امیرحسین منفجر شد.
شدت انفجار به حدی بود که هر کدام از ما را به قسمتی از حیاط پرتاب کرد. دست امیرحسین دچار سوختگی وحشتناک شد. من هم از ناحیه چشم دچار آسیب شدم. علی هم تمام صورت و دستهایش سوخت. حیاط خانه هم تا حدی از بین رفت. سنگفرشهای حیاط هم بر اثر انفجار تخریب شد.
شدت انفجار خیلی زیاد بود. همه موادها با هم منفجر شدند و شیشههای منازل اطراف هم شکست. سنگریزههای مواد منفجره به داخل چشم رفته بود. با صدای انفجار، همسایهها با آمبولانس و آتشنشانی تماس گرفتند. وضعیت وخیمی داشتم. از چشمم خون میآمد. درد وحشتناکی داشتم. فریاد میزدم. کمک میخواستم. تا نیروهای اورژانس من را به بیمارستان بردند. آنجا بود متوجه شدم که چشمم دیگر بینایی نخواهد داشت. از آن روز همش در بیمارستان بودم. پارگیهای سطح چشم بر اثر برخورد با مواد محترقه عمیق بود و چشمم باید تخلیه میشد.
حتی یکبار هم برای مداوای تخصصیتر به تهران آمدیم، اما فایدهای نداشت. نظر پزشکان تهرانی هم همان بود. چشمم باید تخلیه میشد. هماکنون یک سالی است که یک چشمم را از دست دادهام. اوایل که مدرسه هم نمیرفتم، خجالت میکشیدم، اما حالا مجبورم که ادامه تحصیل بدهم. چارهای ندارم، اما کمتر از خانه بیرون میروم. از خانوادهام خجالت میکشم. روی دیدن مادر و پدرم را ندارم. چقدر من را نصیحت میکردند که کار خطرناکی انجام ندهم، اما گوشم بدهکار نبود.» او در رابطه با سرنوشت دو دوست دیگرش نیز میگوید: «٣انگشت امیرحسین هم در این سانحه قطع شد. علی هم صورتش دچار سوختگی ٤٠درصدی شد. تمام صورتش از بین رفت. مجبور است برای ادامه درمان هرچندوقت یکبار به تهران برود. پوست صورتش دچار ضایعه وحشتناکی شده است. سعی میکند خودش را از دیگران مخفی کند. ما هر سه پس از آن حادثه منزوی شدیم و خانهنشینی را انتخاب کردهایم.»
سرنوشتم را با دستان خودم سیاه کردم
میثم یکی دیگر از قربانیان چهارشنبهسوری است که در سال ١٤٠٠دچار جراحت شدید در پایش شد. او هم یکی از فعالان این عرصه بود. پسری ١٤ساله که دور از چشم پدر و مادرش چهارشنبهسوری را با پرتاب مواد محترقه و آتشزا جشن میگرفت. او به «شهروند» میگوید: «پدر و مادر خیلی در رابطه با چهارشنبهسوری حساس بودند، اما من ابایی نداشتم. همیشه دردسر و مشکلات را برای دیگران میدیدم و هرگز تصور نمیکردم روزی گریبان من را هم بگیرد. به همینخاطر همیشه پنهانی و دور از چشم خانوادهام از مواد محترقه استفاده میکردم. خودم بهطور مستقیم مواد محترقه را نمیساختم، اما با دوستانم پول میگذاشتیم تا مواداولیه را بخریم و بعد نارنجکهایی را که دوستانم میساختند، در اختیار من قرار میدادند. من هم با پرتاب نارنجکها سعی میکردم شور و جشن چهارشنبهسوری را دوچندان کنم.»
او در ادامه میگوید: «چند روزی به چهارشنبهسوری ١٤٠٠مانده بود. دانشآموزانی که از مدرسه تعطیل شده بودند در یکی از معابر شهرمان شروع کردند به نارنجک زدن. انگار مسابقه بود. هر کی صدای نارنجکش قویتر بود، برندهتر بود. من هم چند تا نارنجک همراهم بود. از کیفم بیرون آوردم، شروع کردم به پرتاب نارنجکها. همان موقع یکی از دوستانم سر رسید و گفت پدرم را دیده که به همین سمت میآید. ترسیده بودم. چون همیشه خانوادهام من را از این کار نهی میکردند. میخواستم از این معرکه فرار کنم تا پدرم من را نبیند، اما همزمان با فرود آمدن یکی از نارنجکهایی که در دست یکی از پسران محله بود، من به زمین افتادم.
در جیب شلوارم هم چند تا نارنجک داشتم. به زمین افتادم، اما تمام زمین خون شده بود. چشمانم سیاهی میرفت، اما صورت پدرم را در میان جمعیت میدیدم که چطور به سروصورت خود میزند. وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم. نارنجکها به کف پای راستم آسیب زده بودند و پزشکان مجبور شدند پایم را عمل کنند. با هر سختی بود انگشتان و پایم قطع نشد، اما در راه رفتن با مشکل مواجه هستم. بدون عصا دیگر نمیتوانم راه بروم. بعد از این ماجرا تا دو ماه در بیمارستان بستری شدم. زندگیام نابود شد حالا هم در خانه گوشهنشین هستم. همش تصویر پدر و مادرم جلوی چشمانم رژه میرود که من را از این کار نهی میکردند، اما من بیخیال از آیندهای که در انتظارم بود به یک لحظه خوشی فکر میکردم. سرنوشتم را با دستان خودم سیاه کردم.»
میثم بهدلیل این حادثه تلخ گوش راستش هم دچار مشکل شده است و شنواییاش ضعیف شده. به تشخیص پزشک، علت آن صدای انفجار است.
بدون همراهی مردم، نظم و امنیت مطلوب محقق نمیشود
هیجان نوجوانی و جوانی گاه کنترلناشدنی است و عواقبش نیز جبرانناپذیر. هنوز به زمان چهارشنبهسوری نرسیدهایم، خبرهای فوتی و مصدومیتهای ناشی از آن را میشنویم. برخی میگویند سالها کارمان ترقه و آتشبازی بوده است و هیچ اتفاقی هم نیفتاده. یا جملههایی مشابه این: «برای من روی نمیدهد. حواسم هست، مواظبم.» غافل از اینکه اتفاق یکبار میافتد.
پلیس امروز، پلیسی هوشمند و مردمی است. دغدغهدار رعایت نظم و انضباط است و تأمین امنیت جامعه. نه با شور و هیجان مخالف است و نه با جشن و شادی. با رفتارهای پرخطر و آسیبزا مخالف است؛ با رعب و وحشت و هراسافکنی در دل مردان و زنان، پیران و کودکان مخالف است. بهخاطر مردم با اندک هنجارشکنان برخورد میکند، بیمماشات. نکته این است بیهمراهی مردم، نظم و امنیت مطلوب محقق نمیشود.
مؤثرترین اقدام مردم و والدین در همکاری با پلیس در چهارشنبه آخر سال، مراقبت و نظارت بر فرزندان و آموزش به آنان در فضایی دوستانه و تعاملی است. برخی از فرزندان ما بیشتر از آنکه از خطرهای مواد منفجره و آتشزا مطلع باشند، آموزشهای مرتبط با ساخت و استفاده از مواد منفجره را در فضای مجازی یاد میگیرند. خودشان میسازند یا میخرند یا میفروشند. نمیدانند نگهداری مواد آتشزا در منزل چه خطرهایی دارد. نمیدانند استفاده از بنزین، الکل، کاربیت، لاستیک و کپسول گاز چه خانوادههایی را داغدار کرده است و چه بسیار افرادی را قطع عضو. نمیدانند به بهانه ساعتی دلخوشبودن با صداهای ناهنجار انفجار و آتشزدن مواد محترقه، چه بسیار کودکان یا میانسالان و کهنسالانی که ترسشان یا بیماریشان یا اضطرابشان حادتر و بدتر میشود.
بررسی مواضع حقوقی و قوانین مرتبط با مواد محترقه
ناصر صمدزاده، وکیل پایه یک دادگستری، برای پژوهش و تفحص هرچه بهتر و قوانین مرتبط با مواد محترقه، موضوع را به چند بخش طبقهبندی میکند و میگوید: «نگاه قانون به تولیدکنندگان، توزیعکنندگان، مصرفکنندگان و اشخاص و اموالی که در اثر استعمال آن مواد، آماج حوادث و سوانح جبرانناپذیری میشود، برمیگردد.
١.براساس بخشنامهای که در سال ١٣٨٠تحت عنوان ((برخورد مناسب و قانونی با تولید کنندگان، توزیعکنندگان و مصرفکنندگان مواد محترقه و منفجره)) خطاب به کلیه قضات حوزه قضایی، ابلاغ شد قضات را مکلف به استناد به آن در پروندههای متشابه کرد. این نخستین باری بود که قانون، جامعه را در مورد جرم نوظهوری، هوشیار میکرد.
٢.بهدنبال آن بخشنامه قضایی، قوانین مستقیمی در سالیان بعد از آن وضع شد که میشود به قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز مصوب ٧-٦-١٣٩٠و آییننامه آن مصوب ٨-١٠-١٣٩٢اشاره کرد.
٣.بهطور مشخص در بند «ث» ماده ١٢قانون معنونه هر کسی را که بهطور غیرمجاز اقلام یا مواد تحت کنترل (ماده ٣همان قانون عبارت است از انواع مواد محترقه، ناریه، منفجره و…)را خریداری، نگهداری، یا حمل یا توزیع یا به فروش آنها اقدام کند به حبس از نود و یکروز تا ٦ ماه حبس اعلام جرم و مجازات کرده است.
بنابراین برای خریدار نگهدارنده حمل و توزیعکننده و فروشنده مواد محترقه اعلام مجازات شده است.
٤.درصورتیکه پس از استعمال آن مواد در جشنها و مراسم مختلف منجر به جراحت و صدمات بدنی گردد به غیراز اعلام جرم طبق قانون فوق، براساس مواد قانونی مندرج در بخش دیات قانون مجازات اسلامی(مواد ٥٧٦-٥٨٦-٥٨٧-٥٩١-٥٩٢-٥٩٩-٦٣٥-٦٤٦)نیز محکوم و مجازات خواهد شد.
٥.به غیراز مجازاتهای مذکور درصورت حدوث هرگونه خسارات و هزینههای مالی به مجنیعلیه براساس بند «ب» ماده ٩و ١٠و ١٤قانون آیین دادرسی کیفری با واردکننده خسارت برخورد قانونی خواهد شد.
امید است با اطلاع از عواقب قانونی و مجازاتهای چنین اعمال مجرمانهای که جز هدفگیری سلامت جامعه، آمالی را دنبال نمیکند بهدنبال آرامش و آسایش اجتماعی گام برداشته شود.
هزینه بالای سوختگیهای چهارشنبهسوری
رئیس بیمارستان سوختگی شهید مطهری تهران درباره سوختگیهای ناشی از انفجار ترقه و مواد منفجره هشدار داد و گفت: «این سوختگیها مانند سوختگی عادی نیست و ماندگار است؛ حتی قطع عضو آن نیز متفاوت است؛ چراکه در این حوادث عضو منفجر میشود.» مصطفی ده مردهای، با اشاره به آمار ارجاع مصدومان حادثه چهارشنبهسوری سال گذشته به این بیمارستان، اظهار کرد: «سال گذشته ۸۶ بیمار بهدلیل حوادث چهارشنبهسوری به بیمارستان مطهری منتقل شدند که بیشترین موارد سوختگی مربوط به دست، صورت و چشم بوده است.» رئیس بیمارستان سوختگی شهید مطهری تأکید کرد: «سوختگی ناشی از انفجار ترقه و مواد منفجره مانند سوختگی عادی نیست و ماندگار است و صدمات وحشتناکی بهدنبال دارد. درمان سوختگی بیمه است، اما هزینههای سربار دارد. مصدومان این حوادث به جلسات متعدد فیزیوتراپی و کاردرمانی، پماد ضداسکار و… نیاز دارند که این موارد بیمه نیستند و هزینه بالایی ایجاد میکنند. نقص عضو ناشی از این حوادث کارایی فرد را کاهش میدهد.» وی همچنین تصریح کرد: «بیشتر کسانی که در چهارشنبهسوری صدمه میبینند، کسانی هستند که بهصورت گذری دچار حادثه شدهاند؛ به همین دلیل مردم بهتر است در این روز از خانه بیرون نیایند. پدران و مادران نیز مراقب فرزندان خود باشند و اجازه ندهند یک لحظه نیز فرزندشان از آنها جدا شود.»
والدین هیجان نوجوانان را مدیریت کنند
روانشناسان و کارشناسان حوزه مسائل اجتماعی تأکید دارند چهارشنبه سوری، سطحی از هیجان را بیشتر در نوجوانان که بیشترین آسیب را میبینند، ایجاد میکند که برای آنها خوشایند و لذتبخش است؛ به همین دلیل پدر یا مادر، معمولاً به سختی میتوانند فرزندشان را به کلی از این تجربه هیجانی بازدارند، اما میتوانیم هیجان آنها را تعدیل و رفتارشان را مدیریت و شرایطی فراهم کنیم که چهارشنبهسوری برای آنها به نسبت ایمن شود. یکی از راههای ایمنسازی نسبی چهارشنبهسوری، این است که خطرهای بالقوه این ایام را به خوبی برای فرزندمان توضیح دهیم و قوانین و چارچوبهای تربیتیمان را به او یادآوری کنیم. اگر نوجوان با والدین همکاری کرد، جواب او پاداش و تشویق است؛ اما اگر او را منع کردند و نپذیرفت، باید برایش شرط بگذارند و بهترین شرط این است که خودشان هم کنار او حضور داشته باشند و بر رفتارهایش نظارت کنند تا خطری تهدیدش نکند. اگر به هر دلیلی چنین امکانی برایمان فراهم نیست، باید لااقل یک فرد بالغ مورد اعتماد را همراه کودکمان بفرستند. به فرزندان نوجوان بیاموزید که استفاده از مواد آتشبازی هرگز بهطور کامل ایمن نیست، حتی درصورتی که مراقبت کامل صورت گیرد. حوادث نهتنها ممکن است برای کسانی که از آن استفاده میکنند بهوجود آید، بلکه برای کسانی که این مواد را درست میکنند نیز ممکن است اتفاق بیفتد. پس، از مکانهایی که از مواد محترقه در آن استفاده میشود، سریع دوری کنند.
ضرورت آگاهسازی نوجوانان
پیشگیری از حوادث تلخی مانند حوادث چهارشنبه آخر سال نیازمند ارتقای فرهنگ ایمنی است و این فرهنگ بر سه اصل آگاهی، آموزش و الزام استوار است. بسیاری از والدین بدون آگاهسازی و آموزش مناسب فرزندانشان به سراغ اصل الزام میروند و تلاش میکنند با توسل به زور و اجبار، آنها را از کاری منع یا به کاری ترغیب کنند ولی این شیوه معمولاً با شکست همراه است. آگاهسازی و آموزش نوجوانان و جوانان ضرورت دارد و در روند این آگاهسازی باید به شخصیت آنها احترام گذاشت در حقیقت راه ایمنی از آموزش میگذرد و پیششرط آموزش آگاهی است. آگاهی از خطرهای چهارشنبهسوری و شیوه مقابله با این خطرها احتمال بروز حوادث تلخ را در آخرین ماه سال کاهش خواهد داد.
انتهای پیام