خلاصه کتاب شفا در درون شماست: مراقبه و مدیتیشن برای موفقیت و درمان بیماری ها ( نویسنده جو دیسپنزا )
کتاب شفا در درون شماست اثر دکتر جو دیسپنزا، راهبردهای علمی و معنوی را برای فعال سازی پتانسیل های درونی بدن در جهت درمان بیماری ها و دستیابی به موفقیت ارائه می دهد. این اثر، پدیده ی دارونما را نه تنها به عنوان یک مفهوم روانشناختی، بلکه به مثابه یک مکانیزم بیولوژیکی قابل درک و قابل کنترل معرفی می کند که هر فرد می تواند با تغییر ذهنیت و باورهای خود، آن را در زندگی به کار گیرد. کتاب تأکید دارد که قدرت تحول، از توانایی ما در عبور از برنامه ریزی های ناخودآگاه و خلق واقعیت جدید با نیروی ذهن نشأت می گیرد.
اثر پیش رو، خلاصه ای جامع از کتاب شفا در درون شماست: مراقبه و مدیتیشن برای موفقیت و درمان بیماری ها نوشته ی جو دیسپنزا را ارائه می دهد. این کتاب، گامی اساسی در مسیر خودشناسی و درک عمیق تر ارتباط ذهن و بدن محسوب می شود. دکتر دیسپنزا، دانشمند، سخنران و نویسنده ی برجسته ای در حوزه ی علوم اعصاب، روانشناسی و فیزیک کوانتوم، در این کتاب با تکیه بر تحقیقات علمی و تجربیات بالینی، نشان می دهد چگونه افکار، احساسات و باورهای ما می توانند بر سلامت جسمی و روانی مان تأثیر بگذارند و حتی به درمان بیماری ها منجر شوند. هدف اصلی این مقاله، ارائه یک دیدگاه کلی و تحلیلی از مفاهیم کلیدی، اصول علمی و روش های عملی ارائه شده در این کتاب است تا خوانندگان بتوانند بدون نیاز به مطالعه ی کامل، به درک عمیقی از پیام آن دست یابند و الهام لازم برای به کارگیری آموزه های آن را در زندگی خود پیدا کنند.
درک مبانی شفا در درون شماست
برای فهم عمیق پیام کتاب شفا در درون شماست، ابتدا باید با نویسنده ی آن، دکتر جو دیسپنزا، و مفهوم مرکزی اثر، یعنی دارونما، آشنا شد. این دو مؤلفه، ستون های اصلی استدلال های دیسپنزا را تشکیل می دهند و درک آن ها برای پذیرش دیدگاه های او حیاتی است.
جو دیسپنزا کیست و چرا این کتاب مهم است؟
جو دیسپنزا، یک عصب شناس، کایروپراکتور، محقق و نویسنده ی بین المللی است که شهرت خود را مدیون رویکرد منحصربه فردش در ترکیب علم و معنویت برای ارتقاء سلامت و تحول فردی است. او پس از یک حادثه ی شدید دوچرخه سواری که منجر به شکستگی شش مهره ی ستون فقراتش شد و پزشکان تنها راه درمان را عمل جراحی پیچیده اعلام کردند، تصمیم گرفت به جای تن دادن به جراحی، قدرت شفابخش ذهن خود را کشف کند. دیسپنزا با تکیه بر دانش خود در عصب شناسی و آناتومی، و با تمرکز بر مراقبه و تصویرسازی ذهنی، توانست بدون جراحی به طور کامل بهبود یابد. این تجربه، نقطه عطفی در زندگی او بود و الهام بخش رویکرد تحقیقاتی و آموزشی وی در مورد ارتباط ذهن و بدن شد.
اهمیت کتاب شفا در درون شماست در این است که دیسپنزا در آن صرفاً به ارائه ی مفاهیم نظری نمی پردازد، بلکه با زبانی قابل فهم، پیچیده ترین اصول نوروساینس، اپی ژنتیک و فیزیک کوانتوم را توضیح می دهد و آن ها را به ابزارهای عملی برای تحول شخصی تبدیل می کند. او نشان می دهد که تجربه ی شخصی اش از یک معجزه یا اتفاقی نادر نبوده، بلکه نتیجه ی به کارگیری اصولی علمی است که هر انسانی می تواند آن ها را فرا گرفته و در زندگی خود پیاده سازی کند. این کتاب نه تنها به دنبال آگاهی بخشی است، بلکه یک نقشه ی راه عملی برای تغییر الگوهای فکری و احساسی و در نهایت، بهبود کیفیت زندگی و سلامتی ارائه می دهد.
دارونما (Placebo Effect): قلب تپنده کتاب
مفهوم دارونما (Placebo Effect) محور اصلی و قلب تپنده ی کتاب شفا در درون شماست است. دارونما به معنای تأثیر درمانی یک ماده یا روش غیرفعال (مانند قرص قند یا عمل جراحی ساختگی) است که به دلیل باور بیمار به اثربخشی آن، بهبود قابل توجهی در وضعیت جسمی یا روانی او ایجاد می کند. دیسپنزا با تکیه بر شواهد گسترده ی علمی و مطالعات بالینی، توضیح می دهد که دارونما صرفاً یک توهم یا اثر روانی نیست، بلکه یک مکانیسم بیولوژیکی قدرتمند است که مغز و بدن را به سمت بهبودی هدایت می کند.
او در کتاب به مثال های مستندی اشاره می کند که در آن ها بیماران با مصرف دارونما، نه تنها بهبود یافتند، بلکه تغییرات فیزیولوژیکی قابل اندازه گیری (مانند کاهش تومورها، تنظیم فشار خون یا حتی تغییرات شیمیایی مغز) در بدن آن ها رخ داده است. این مشاهدات ثابت می کنند که مغز انسان قادر است با قدرت باور و انتظار، سیگنال هایی را به سیستم های بدن ارسال کند که به تغییرات واقعی منجر شوند. دیسپنزا این پدیده را به عنوان شاهدی بر این مدعا مطرح می کند که شفا در درون شماست؛ به این معنی که توانایی بالقوه برای درمان و ترمیم در خود ما وجود دارد و کلید فعال سازی آن، قدرت ذهن و باورهای ماست. او فراتر رفته و می پرسد که اگر یک قرص قند یا یک ماده ی خنثی می تواند این اثر را داشته باشد، چرا خودمان نتوانیم با استفاده از قدرت ذهنمان، به دارونما برای خودمان تبدیل شویم؟ این سؤال، اساس تمامی آموزه ها و مراقبه های پیشنهادی او در کتاب است.
دکتر جو دیسپنزا تأکید می کند که دارونما نه تنها یک اثر روان شناختی، بلکه یک مکانیسم بیولوژیکی قدرتمند است که مغز و بدن را قادر می سازد تا با قدرت باور و انتظار، بهبودی های واقعی را تجربه کنند. این پدیده اثبات می کند که توانایی شفا در درون هر فرد نهفته است و کلید فعال سازی آن، درک و به کارگیری قدرت ذهن و تغییر باورهاست.
مغز، ذهن و مکانیسم های شفا
دکتر جو دیسپنزا در کتاب شفا در درون شماست با جزئیات به بررسی پیچیدگی های مغز و ذهن انسان می پردازد و نشان می دهد که چگونه این دو مؤلفه ی حیاتی در فرآیندهای بیماری و شفا نقش ایفا می کنند. او با رویکردی علمی، به تشریح چگونگی تأثیر افکار، باورها و احساسات بر ساختار و عملکرد بیولوژیکی بدن می پردازد.
ذهن تحلیلی و ذهن ناخودآگاه: نبرد درونی
یکی از مفاهیم کلیدی که دیسپنزا در کتاب خود مطرح می کند، تفاوت و تعامل میان ذهن خودآگاه (تحلیلی) و ذهن ناخودآگاه است. ذهن خودآگاه، بخش منطقی و استدلالی مغز است که مسئول تفکر، برنامه ریزی، تحلیل و تصمیم گیری های روزمره است. این بخش از مغز، ما را قادر می سازد تا اطلاعات را پردازش کرده و جهان اطراف خود را درک کنیم. اما در مقابل، ذهن ناخودآگاه بخش بسیار بزرگ تر و قدرتمندتری از ذهن است که مسئول ذخیره سازی عادات، باورها، الگوهای رفتاری، خاطرات و واکنش های خودکار بدن است.
دیسپنزا توضیح می دهد که ذهن تحلیلی مانند یک دروازه بان عمل می کند که اطلاعات ورودی را فیلتر کرده و تنها بخشی از آن را به ذهن ناخودآگاه راه می دهد. این ذهن تحلیلی است که اغلب در برابر تغییر مقاومت می کند. زیرا ذهن ناخودآگاه به دنبال حفظ وضعیت موجود (هموستاز) و الگوهای آشناست. زمانی که ما سعی در تغییر عادات یا باورهای عمیق خود داریم، ذهن تحلیلی با ایجاد شک، تردید و مقاومت، مانع از نفوذ ایده های جدید به ذهن ناخودآگاه می شود. برای ایجاد تغییرات ماندگار و حقیقی، باید بتوانیم از سد این ذهن تحلیلی عبور کرده و مستقیماً با ذهن ناخودآگاه ارتباط برقرار کنیم. اینجاست که نقش مراقبه و تکنیک های خاصی که دیسپنزا ارائه می دهد، پررنگ می شود؛ زیرا این روش ها با کاهش فعالیت ذهن تحلیلی، امکان بازنویسی برنامه ریزی های ناخودآگاه را فراهم می کنند.
افکار چگونه مغز و بدن را دگرگون می کنند؟
دیسپنزا با تکیه بر اصول نوروپلاستیسیته و اپی ژنتیک، نشان می دهد که افکار و احساسات ما توانایی دگرگون سازی فیزیکی مغز و بدن را دارند. نوروپلاستیسیته به معنای قابلیت مغز برای تغییر و سازماندهی مجدد ساختار و عملکردهای خود در پاسخ به تجربیات و یادگیری های جدید است. هر بار که ما چیزی جدید یاد می گیریم یا فکر جدیدی می کنیم، اتصالات عصبی در مغز ما تغییر می کنند و شبکه های عصبی جدیدی شکل می گیرند. این بدان معناست که مغز ما ثابت و بدون تغییر نیست، بلکه دائماً در حال شکل گیری و تحول است.
اپی ژنتیک نیز علمی است که نشان می دهد چگونه محیط و تجربیات ما می توانند بر بیان ژن هایمان تأثیر بگذارند، بدون اینکه توالی DNA را تغییر دهند. به عبارت دیگر، افکار و احساسات ما می توانند کلید روشن و خاموش شدن ژن های خاصی را فشار دهند. زمانی که ما افکار منفی یا استرس زا داریم، ژن های مرتبط با التهاب یا بیماری فعال می شوند و بالعکس، افکار مثبت و احساسات شکرگزاری می توانند ژن های مرتبط با ترمیم و سلامتی را فعال کنند. این فرآیندها در یک چرخه ی فکر-احساس-فکر عمل می کنند. افکار ما احساساتی را در بدن ایجاد می کنند، و این احساسات به نوبه ی خود، افکار مشابه را تقویت کرده و یک چرخه ی تکراری را شکل می دهند. دیسپنزا تأکید می کند که با آگاهی از این چرخه، می توانیم آن را بشکنیم و با تغییر آگاهانه ی افکار و احساسات، به سمت خلق واقعیت مطلوب و شفا حرکت کنیم.
تلقین پذیری و باورها: معماران واقعیت شما
مفهوم تلقین پذیری به ظرفیت انسان برای پذیرش و اجرای ایده ها، افکار یا دستورالعمل هایی اطلاق می شود که از منبع خارجی یا داخلی (خودتلقینی) نشأت می گیرند و می تواند به تغییرات فیزیولوژیکی و روانی منجر شود. در بستر اثر دارونما، تلقین پذیری نقش محوری دارد؛ زیرا باور بیماران به اثربخشی یک درمان غیرفعال است که نتایج واقعی را به همراه دارد. دیسپنزا توضیح می دهد که چگونه تلقین پذیری ما در طول زمان و از طریق تجربیات، آموزش ها و محیط اطرافمان شکل می گیرد.
باورها، که محصول تلقین پذیری و تکرار افکار و احساسات خاص هستند، معماران اصلی واقعیت ما محسوب می شوند. باورهای ما در مورد خودمان، دنیا و آنچه ممکن است، تعیین کننده ی پتانسیل های ما برای سلامتی، موفقیت و خوشبختی هستند. اگر ما به صورت ناخودآگاه باور داشته باشیم که بیمار هستیم یا نمی توانیم به موفقیت برسیم، بدن و ذهن ما در راستای تأیید آن باورها عمل خواهند کرد. دیسپنزا به ویژه به نگرش ها، باورها و برداشت ها (فصل هفتم کتاب) اشاره می کند و توضیح می دهد که نگرش ها (نحوه واکنش ما به موقعیت ها)، باورها (ایده های دیرینه و عمیق) و برداشت ها (نحوه درک ما از جهان) چگونه می توانند به برنامه های ناخودآگاه تبدیل شوند. او راهکارهایی را برای شناسایی این الگوهای محدودکننده و بازنویسی آن ها با باورهای توانمندساز از طریق مراقبه ارائه می دهد. این تغییر باورها، دروازه ای به سوی فعال سازی قدرت شفابخش درونی و خلق واقعیت مطلوب است.
ذهن کوانتومی: فراتر از ماده
یکی از جسورانه ترین و تأثیرگذارترین بخش های کتاب شفا در درون شماست، ارتباط ذهن با مفاهیم فیزیک کوانتوم است. دیسپنزا با زبانی ساده، اصول بنیادین فیزیک کوانتوم را توضیح می دهد و آن ها را به نحوه ی تأثیر ذهن بر واقعیت گره می زند. او به مفهوم مشاهده گر در مکانیک کوانتوم اشاره می کند که بیانگر این است که ذره ی کوانتومی تا زمانی که مشاهده نشود، در حالت های متعدد و هم زمان وجود دارد (موج پتانسیل) و تنها با مشاهده است که به یک حالت مشخص (ذره ی فیزیکی) تبدیل می شود.
دیسپنزا این اصل را به زندگی روزمره تعمیم می دهد و بیان می کند که جهان اطراف ما نیز مجموعه ای از پتانسیل های نامحدود است و ذهن ما به عنوان مشاهده گر، نقش فعالی در فروپاشی موج احتمالات و خلق واقعیت فیزیکی ایفا می کند. به عبارت دیگر، آنچه را که ما مشاهده می کنیم، تنها چیزی نیست که در آنجا وجود دارد؛ بلکه آنچه را که ما با ذهن خود انتظار داریم و باور داریم، به واقعیت تبدیل می کنیم. او تأکید می کند که با خروج از حالت بقا (استرس، ترس و خشم) و ورود به حالت خلق (عشق، شادی و شکرگزاری)، می توانیم از پتانسیل های کوانتومی برای ایجاد واقعیت های جدید بهره ببریم. این به معنای آن است که اگر ذهن خود را برای یک واقعیت جدید تنظیم کنیم، می توانیم در سطح کوانتومی بر محیط اطرافمان تأثیر بگذاریم و بهبودی یا موفقیت مورد نظرمان را به زندگی خود فرا بخوانیم. این دیدگاه، شیوه ی تفکر ما را درباره ی رابطه ی خود با جهان و توانایی هایمان در خلق آینده ای مطلوب دگرگون می سازد.
راهکار عملی: مراقبه برای تحول
پس از تشریح مبانی علمی و فیزیکی تأثیر ذهن بر بدن، دکتر جو دیسپنزا به بخش عملی کتاب شفا در درون شماست می پردازد و راهکار اصلی برای ایجاد تحول، یعنی مراقبه را معرفی می کند. او مراقبه را نه تنها یک فعالیت آرامش بخش، بلکه ابزاری قدرتمند برای بازنویسی برنامه ریزی های ناخودآگاه و خلق واقعیت جدید معرفی می کند.
آمادگی برای مراقبه: پیش نیازهای سفر درونی
برای اینکه مراقبه به ابزاری مؤثر برای تحول تبدیل شود، دیسپنزا بر اهمیت آمادگی صحیح تأکید می کند. این آمادگی شامل فراهم آوردن یک محیط مناسب و اتخاذ حالت بدنی و ذهنی مطلوب است. ابتدا، انتخاب یک مکان آرام و بدون مزاحمت ضروری است. محیطی که در آن بتوانید بدون وقفه و حواس پرتی، برای مدت زمان معینی به درون خود سفر کنید. این محیط باید به گونه ای باشد که از تحریکات حسی خارجی کاسته شود، چرا که هدف مراقبه، کاهش تمرکز بر دنیای بیرون و افزایش آگاهی از دنیای درون است.
در مرحله ی بعد، اتخاذ یک حالت بدنی راحت و پایدار اهمیت دارد. می توانید نشسته یا خوابیده مراقبه کنید، اما مهم این است که ستون فقراتتان صاف باشد تا انرژی به راحتی جریان یابد و در عین حال احساس راحتی داشته باشید تا بدن مانع از تمرکز ذهنی نشود. نفس عمیق و آگاهانه، گام اولیه برای آرام کردن سیستم عصبی و ورود به حالت مراقبه است. دیسپنزا توصیه می کند که با چند نفس عمیق، هوشیاری خود را از محیط اطراف به داخل بدن منتقل کنید و ذهن را از افکار روزمره رها سازید.
از دیدگاه دیسپنزا، طول مدت مراقبه نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. او توصیه می کند که مراقبه حداقل 45 دقیقه تا یک ساعت به طول انجامد. این زمان برای عبور از ذهن تحلیلی و دسترسی به ذهن ناخودآگاه کافی است. با این حال، مهم تر از طول زمان، کیفیت مراقبه و عدم حواس پرتی است. او هشدار می دهد که نباید دائماً نگران ساعت بود، زیرا این نگرانی خود باعث خروج از حالت مراقبه و افزایش فعالیت ذهن تحلیلی می شود. همچنین، دیسپنزا تأکید می کند که قبل از شروع مراقبه، باید کسی که بوده اید را رها کنید. یعنی هویت، افکار، احساسات و واکنش های گذشته را کنار بگذارید تا بتوانید کسی که می خواهید باشید را خلق کنید.
مراقبه ی تغییر باورها و برداشت ها (The Blessing of the Energy Centers Meditation): گام به گام
یکی از قدرتمندترین ابزارهایی که دیسپنزا در شفا در درون شماست ارائه می دهد، مراقبه ی تغییر باورها و برداشت ها است که هدف آن بازنویسی برنامه ریزی های ناخودآگاه و ایجاد واقعیت جدید است. این مراقبه شامل چندین مرحله است که به طور هدفمند طراحی شده اند تا به فرد کمک کنند از سد ذهن تحلیلی عبور کرده و به سطوح عمیق تر آگاهی دست یابد.
- ورود به حالت موج تتا: اولین قدم، آرام کردن ذهن و بدن است تا فرکانس امواج مغزی از بتا (هوشیاری بیدار) به آلفا (آرامش) و سپس تتا (حالت رؤیا و هیپنوتیزم) کاهش یابد. این حالت به فرد اجازه می دهد تا به ذهن ناخودآگاه دسترسی پیدا کند.
- ترک ذهن تحلیلی: با استفاده از تکنیک های تنفسی و تمرکز بر بدن، فرد یاد می گیرد که از قید افکار روزمره و قضاوت های ذهن تحلیلی رها شود. این مرحله برای ایجاد فضای لازم برای تغییر ضروری است.
- تمرکز بر مراکز انرژی (چاکراها): دیسپنزا افراد را به تمرکز بر هفت مرکز انرژی اصلی بدن (چاکراها) هدایت می کند. در هر مرکز، فرد به بازبینی باورها و الگوهای محدودکننده ی مرتبط با آن مرکز می پردازد و سپس با تمرکز بر احساس شکرگزاری و عشق، انرژی را در آن ناحیه فعال می کند. این کار به پاکسازی و بازتنظیم الگوهای انرژی کمک می کند.
- تصویرسازی واقعیت جدید: در این مرحله، فرد به وضوح آینده ی مطلوب خود را تصویرسازی می کند. او خود را در حال تجربه کردن واقعیت جدید (بدون بیماری، با موفقیت، با شادی) می بیند و با تمام وجود، احساسات مرتبط با آن واقعیت را تجربه می کند. این تجربه باید به قدری قوی باشد که مغز نتواند تفاوت بین واقعیت فیزیکی و تصویرسازی ذهنی را تشخیص دهد.
- پایان دادن به مراقبه با احساس شکرگزاری: مراقبه با احساس عمیق شکرگزاری برای واقعیت جدیدی که خلق شده است، به پایان می رسد. این احساس شکرگزاری، پیام قدرتمندی به جهان کوانتومی ارسال می کند که واقعیت جدید در حال تحقق است.
این مراقبه به فرد کمک می کند تا الگوهای عصبی جدیدی را در مغز خود ایجاد کند که با باورها و احساسات جدید هماهنگ هستند. با تکرار مداوم این تمرین، برنامه ریزی های ناخودآگاه بازنویسی می شوند و فرد به تدریج شروع به تجلی واقعیت جدید خود در دنیای فیزیکی می کند.
از اطلاعات تا تحول: اثبات اینکه شما واقعا دارونما هستید
بخش پایانی راهکار عملی دیسپنزا در کتاب شفا در درون شماست به این موضوع اختصاص دارد که چگونه می توان از اطلاعات نظری به تحول واقعی دست یافت و عملاً ثابت کرد که هر فردی پتانسیل تبدیل شدن به دارونما برای خود را دارد. دیسپنزا معتقد است که صرفاً خواندن و درک مفاهیم کافی نیست؛ تحول واقعی تنها از طریق تجربه ی عملی و به کارگیری مداوم آموزه ها حاصل می شود.
در کتاب، دیسپنزا داستان های واقعی متعددی از افرادی را ذکر می کند که با استفاده از مراقبه ها و تکنیک های ارائه شده، توانسته اند بیماری های مزمن خود را درمان کنند، از اعتیاد رها شوند، شغل و روابط مطلوب خود را جذب کنند، یا به سطوح بی سابقه ای از شادی و آرامش دست یابند. این داستان ها صرفاً حکایت هایی برای الهام بخشی نیستند؛ بلکه شواهد زنده ای هستند که قدرت ذهن انسان و اثربخشی روش های دیسپنزا را تأیید می کنند. او با ارائه ی این نمونه ها، به خواننده نشان می دهد که اگر دیگران توانسته اند چنین تحولاتی را تجربه کنند، هر فرد دیگری نیز با تعهد و تمرین مداوم می تواند به همین نتایج دست یابد. تأکید دیسپنزا بر تجربه عملی به این معناست که هر فرد باید خود را در آزمایشگاهی قرار دهد که در آن تنها متغیر، ذهن اوست. با هر بار مراقبه و هر بار آگاهانه تغییر افکار و احساسات، فرد در حال جمع آوری شواهد و اثبات قدرت درونی خود است.
نکته ی اساسی این است که بدن به طور مداوم به افکار ما پاسخ می دهد. اگر ما افکار بیماری، کمبود یا عدم توانایی را در خود تقویت کنیم، بدن نیز به همان شیوه پاسخ خواهد داد. اما اگر افکار سلامتی، فراوانی و پتانسیل نامحدود را پرورش دهیم، بدن شروع به همسو شدن با این واقعیت جدید می کند. این همان مفهوم شما واقعا دارونما هستید است؛ یعنی شما می توانید با تغییر ذهنتان، بیولوژی خود را تغییر دهید و واقعیت جدیدی را برای خود بیافرینید. این بخش از کتاب، خواننده را به انجام تمرین ها و مشاهده ی نتایج در زندگی خود ترغیب می کند تا به طور مستقیم شاهد قدرت بی نظیر ذهن خویش باشد.
نتیجه گیری
کتاب شفا در درون شماست: مراقبه و مدیتیشن برای موفقیت و درمان بیماری ها اثری روشنگر از دکتر جو دیسپنزا، به ما می آموزد که هر فردی دارای یک پتانسیل درونی عظیم برای شفا و خلق واقعیت مطلوب است. پیام اصلی این کتاب به وضوح بیان می کند که شما خود دارونما هستید؛ به این معنا که قدرت تغییر و بهبودی نه در داروهای بیرونی، بلکه در توانایی ذهن شما برای تغییر باورها، افکار و احساسات نهفته است. دیسپنزا با ترکیب مفاهیم پیشرفته ی علوم اعصاب، اپی ژنتیک و فیزیک کوانتوم، یک مدل علمی و کاربردی ارائه می دهد که نشان می دهد چگونه می توانیم از ذهن خود برای تغییر بیولوژی بدن و تجلی واقعیت مورد نظرمان استفاده کنیم.
این کتاب بر این اصل تأکید دارد که ذهن ما، چه خودآگاه و چه ناخودآگاه، به طور مداوم در حال شکل دهی به تجربیات و سلامت ماست. با درک نحوه ی تعامل افکار با مغز و بدن، و چگونگی تأثیر باورها بر واقعیت ما، می توانیم از چرخه های منفی فکر-احساس رها شویم. مراقبه هایی که دیسپنزا معرفی می کند، به عنوان ابزارهای عملی عمل می کنند تا از سد ذهن تحلیلی عبور کرده و برنامه ریزی های ناخودآگاه را بازنویسی کنیم. این تمرین ها به ما امکان می دهند تا هویت گذشته ی خود را رها کرده و با تصویرسازی و احساس واقعیت جدید، نوروپلاستیسیته مغز را فعال و ژن های مرتبط با سلامتی و موفقیت را بیان کنیم.
قدرت درونی هر فرد برای شفا و خلق واقعیت مطلوب، موضوعی نیست که به شانس یا سرنوشت وابسته باشد، بلکه نتیجه ی انتخاب های آگاهانه و تمرین مداوم است. دکتر دیسپنزا با ارائه ی داستان های واقعی تحول شخصی، به خوانندگان خود اثبات می کند که این پتانسیل در همه ی ما وجود دارد و فعال سازی آن نیازمند تعهد به یک سفر درونی است. این کتاب، فراتر از یک راهنمای خودیاری، یک دعوت به اقدام است؛ دعوتی برای رها کردن هویت گذشته، گشودن ذهن به پتانسیل های نامحدود و شروع یک مسیر تحول آفرین. مطالعه و به کارگیری آموزه های شفا در درون شماست می تواند نقطه ی عطفی در زندگی شما باشد و شما را به نسخه ی توانمندتری از خودتان تبدیل کند.
منابع و مطالعه بیشتر:
- کتاب ماورای طبیعی شدن: چگونه افراد عادی کارهای خارق العاده می کنند نوشته ی جو دیسپنزا
- کتاب عادت از بین بردن خودت نوشته ی جو دیسپنزا
- کتاب شکستن عادت قدیمی خودت نوشته ی جو دیسپنزا