اصولاً اگر حدودی که در قرآن آمده است رعایت شود، حجاب کامل است و حجاب ندارد. نظر من است! اسلام از آداب و رسوم و یکنواختی اجباری سلیقه ها حرفی نزده است! چرا الان باید دایره حجاب را به تعداد کمی محدود کنیم؟
ایسناپلاس اثر لیلا شکیب آنلاین: تنوع پوشش اسلامی همواره یکی از دغدغه های نسل جدید فعالان عرصه حجاب و عفاف و پوشش اسلامی بوده است. ایجاد پوشش و پوششی که ضمن رعایت عفاف و حجاب، برای نسل جدید و تنوع طلبان امروزی با در نظر گرفتن تمایل آنان به پوشش مناسب و زیبا برای حضور در اجتماع جذابیت داشته باشد. موضوعی که گاه به محل بحث و جدل تبدیل شده است. سالها پیش که چادرهای طرحدار وارد بازار پوشاک اسلامی شد، در ابتدا با گارد تیز برخی بهویژه گروههای سنتی و قدیمی مواجه شد. اما طولی نکشید که چادرهای طرح دار به دلیل سهولت استفاده و راحتی بیشتر به روی زنان به خصوص نسل جدید باز شد و در بین آنها محبوبیت و لذت بیشتری پیدا کرد. زنان از این پوشش آبرومندانه در محافل عمومی برخوردارند.
تنوع طرح های لباس اسلامی همواره یکی از گله های طبقه محجبه در جامعه ایران بوده است. گروهی که می خواستند لباس های زیبا و متنوع تری بپوشند و به دختران نوجوان خود حجابی زیباتر و با طراوت نشان دهند، اما به دلیل محدودیت انتخاب در بازار با چالش های جدی مواجه شدند و حتی در بسیاری از موارد نسل جدید پوشش متواضعانه را رد کردند. مناسب برای مدل های متنوع تر، زیباتر و براق تر اما گشادتر بود.
این روزها بحث حجاب و تربیت نسل محجبه یکی از دغدغه های جامعه مسلمان ایرانی است. متأسفانه این روزها به جای اینکه حجاب و عفاف را به ذهن متبادر کند، بیشتر با کلماتی مانند دستور و اعتراض همراه شده است. به سراغ منصور مصطفی زاده، فعال فرهنگی، نویسنده و کارشناس کودک و نوجوان رفتیم. فردی که سال ها در عرصه روزنامه نگاری فعال بوده و در مورد تنوع لباس، تنوع رنگ، تنوع حجاب نوشته است.
به نظر شما چرا تنوع پوشش اسلامی در بین زنان حجابی در گذشته کمتر بوده است یا برخی از آنها نسبت به آن احتیاط می کردند؟
به نظر من به ترس از قضاوت شدن توسط دیگران برمی گردد که ترس خیلی نابجا نیست! من خودم دقیقا پانزده سال پیش شروع به پوشیدن چادر رنگی کردم، یادم هست آن موقع چادر ملی تازه به بازار آمده بود و اتفاقاً در سطح کشور هم ثبت شده بود. بسیاری از مردم موافق بودند زیرا مطمئناً راحت تر از یک چادر معمولی بود. اما گارد عجیب و غریب دوباره در ذهن برخی از مردم بود. موتور من به این دلیل روشن شد که من دانشجوی دانشکده هنرهای زیبا بودم. خوب، هیچ کمبودی در ظاهر غیر معمول وجود نداشت. ریش های بلند و کوتاه، دامن های بلند، شلوارهایی با ساق های بسیار گشاد و خلاصه قیافه های عجیب و غریب زیاد بود که هیچ کدام در آن فضا جلب توجه نمی کرد. چون اساسا تنوع ظاهری در دانشکده تشخیص داده می شد. من هم فکر کردم چرا حجاب دلم را ندارم؟ کسی که هم به مرزهای شرعی پایبند باشد و هم ارزش های شخصی من را داشته باشد.
منظور شما از ارزش های شخصی چیست؟
نگاه کن من در خانواده ای بزرگ شدم که حجاب جزء ارزش های آن بود و همچنین لباس های شاد و رنگارنگ می پوشیدم. از بچگی به یاد دارم که پدر و مادرم همیشه دوست داشتند در کودکی لباس های رنگارنگ بپوشم. سلیقه من همیشه پوشیدن رنگ بوده است. به خصوص صورتی که هنوز هم رنگ مورد علاقه من است. اتفاقا اولین چادر رنگارنگی که تزیین کردم با گل های صورتی بود. از بچگی فقط در عزاداری مشکی می پوشیدم و بقیه اوقات همه مرا با رنگ های صورتی و سرخابی و … می دیدند.
گفته اید ترس از قضاوت شدن و دریافت عکس العمل منفی دلیل اصلی دست ندادن مانتو و مانتو روسری مشکی دو نفره بوده است. تجربه شما از این ارزیابی ها چیست؟
من هر طور که می خواهید واکنش های متفاوتی دریافت کردم! از ابتدا تا کنون مورد آزار و اذیت، تشویق و انتقاد قرار گرفته ام. من در روزهای اولیه خیلی به بازخورد فکر می کردم، اگرچه برخی از آنها هنوز ذهن را درگیر می کند. اما نه به اندازه پانزده سال پیش.
تمسخر اولین و رایج ترین واکنش بود. اولین بار که در محل کار چادر رنگارنگ پوشیدم، یکی از همکاران من را دید و پرسید: آن بچه روی سر شما چه می کند؟ یا در ابتدا که عمامه ای به رنگ ملی پوشیده بودم، یکی در خیابان گفت: شما هم به تیم ملی دعوت شده اید؟ من واقعاً اهمیتی به مسخره شدن نداشتم و هنوز هم ندارم! اوایل بیشتر به این حرف ها می خندیدم، الان برایم عادی شده که یکی می گوید چه جور ملافه یا پتوی مسافرتی روی سرت هست یا چرا خودت را به پارچه دوختی و از این قبیل حرف ها.
در مورد بازخوردها و پاسخ ها بیشتر توضیح دهید.
به نظر من اصولاً دو دسته نقد در مورد حجاب وجود دارد که نابهنجار است. یا اعتقاد شما به حجاب را زیر سوال می برند و سعی می کنند اعتقاد شما را زیر سوال ببرند یا می خواهند حجابی را که می خواهند داشته باشند و می خواهند دلیل موجهی از من بشنوند. البته این رو هم باید بگم که چادر غیر مشکی غیرعادی نیست! ما فقط چند سالی است که از آن دور بوده ایم و در قدیم این نوع پوشش تقریباً در همه جا وجود داشت. در دسته اول، هر نوع پوششی غیر از پوشش متعارف، یعنی چادر مشکی ساده، نوعی بدعت در حجاب متعارف اسلامی محسوب می شود. یا به طور کلی من را متهم به راحت طلبی می کنند. در ابتدا خیلی ها می گفتند که این مقدمه رفع حجاب است، اما پیش بینی آنها اشتباه بود. پاسخ من به این دسته اول همیشه همان است که گفتم! تنها پوشیدن یک چادر مشکی ساده بدعت است! ما در جوامع دیگر یا در ایران خودمان که سابقه ای بسیار قدیمی تر از چادر مشکی ساده دارد، شنل های زیادی می بینیم. مثل لباس عشایری یا پوشیدن عبا در بین زنان لبنانی که اتفاقاً ابا در این چند سال اخیر در جامعه ما جا افتاده است اما در آن زمان از عبا محفوظ بود.
بسیاری بر این عقیده اند که پوشش خارج از عرف، یعنی چیزی که در معرض دید عموم نیست، نوعی جلب توجه است که خلاف فلسفه حجاب است. نظرتون چیه؟
اصولاً اگر حدودی که در قرآن آمده است رعایت شود، حجاب کامل است و حجاب ندارد. نظر من است! اسلام از آداب و رسوم و یکنواختی اجباری سلیقه ها حرفی نزده است! چرا الان باید دایره حجاب را به تعداد کمی محدود کنیم؟ اجازه دادن به هرکسی برای انتخاب طرح، رنگ و طرح آن با توجه به ارزش ها و سلیقه خود، به نظر من، زنان بیشتری را به داشتن حجاب اسلامی ترغیب می کند و افراد کمتری را از داشتن حجاب منصرف می کند.
شما فقط به واکنش های منفی اشاره کردید. احتمالاً واکنشهای مثبت زیادی دریافت کردهاید. یا نه؟
خیلی زیاد! بارها به من گفته اند که ای کاش از این نوع چادرها بیشتر بود تا ما هم از آنها استفاده کنیم. کسانی که چنین می گویند تنوع و زیبایی در پوشش اسلامی می خواهند، اما نمی خواهند بهای گذراندن این مرحله از جامعه را بپردازند. یا همانطور که گفتم هنوز باور ندارند که حجاب های اسلامی طیف وسیعی برای انتخاب وجود دارد. لزوماً لازم نیست حجاب داشته باشید تا با سلیقه دیگران مطابقت داشته باشد. یعنی با همان ظاهر و حملات اولیه مشکل دارند. اما فکر می کنم شرایط شکل گیری این رقم خیلی بهتر شده است. مثلاً در پیاده روی اربعین امسال با همان چادرهای رنگارنگ، طرح دار، عبای اسلامی و… بسیار چشم نواز بود، در حالی که بقیه هم خیلی عادی به نظر می رسیدند.
خانم مصطفی زاده به نظر شما چه کمکی می تواند در ایجاد تنوع در پوشش اسلامی زنان در جامعه ما کمک کند؟
من فکر می کنم اولین جایی که باید این تنوع را بپذیرد و در خود جای دهد رادیو و تلویزیون است. در برنامه های سازمان ما به ندرت زنانی را با لباس عشایری یا دسته جمعی و یا لباس های دیگری می بینیم که در کشور ما فراوان است و در تریبون های رسمی نمایش داده نمی شود. چادر مشکی نباید به پوشش استاندارد جامعه ما تبدیل شود، در حالی که باید تنوع و انتخاب زنان محجبه را نادیده گرفت. بعد از آن به نظر من استفاده از انواع پوشش ها در نقاط مختلف جامعه با توجه به حدود اسلامی مهم است. تا چشم ها به این نژاد عادت کنند. در حال حاضر حجابسازان زیادی را میبینم که لباسهای مختلفی مانند چادر من تولید و عرضه میکنند. خب این یعنی تقاضا برای این پوشش ها زیاد شده و این خیلی خوشحالم می کند. برندهای حجاب اسلامی که محدود به مشکی های ساده نمی شود در نمایشگاه های حجاب نیز با استقبال خوبی مواجه می شود که در صورت تایید رسانه های رسمی موضوع تنوع پوشش اسلامی در جامعه ما به حد مطلوبی می رسد. در خانواده من همه چادرها چادرهای رنگارنگ، سرگرم کننده و طرح دار هستند و دخترانم آنها را چادر می دانند. در ضمن حجاب در ذهنشان عبادت است که زیبا و ناز هم هست. حداقل من اینطوری حجاب را می فهمم.
انتهای پیام