عمومی

پدیده عجیب « عشق و تنفر» در دیپلماسی ایران

ایران، به دلیل موقعیت ژئوپولتیک و ظرفیت های منحصر بفرد خود، صرف نظر از نوع حاکمیتش مورد طمع بوده و خواهد بود. روزی بحرین را با بی فکری و بی لیاقتی حاکمان رژیم گذشته از ایران ستاندند و متاسفانه، اینک تلاش دارند تا به تدریج موضوع جزایر سه گانه را به یک زخم حقوقی عمیق علیه تمامیت کشورعزیزمان مبدل سازند. علاوه، کژتابی های طالبان در زمینه آب، طمع ورزی های آذربایجان در جنگ ارمنستان و ایجاد تنش در مرز ایران، موضوع مرزهای خزر و حتی حفظ نام خلیج فارس در افکار عمومی ایرانیان داخل و خارج محل چالش شده است. باید فکری کرد.

توازن در سیاست خارجی می تواند کمک یا ترمیم مناسبی باشد. اما، امید بستن به قدرت ها، امید واهی است. آنها اگر منافعشان اقتضا کند و بتوانند همه منطقه را تبدیل به «فلسطین» خواهند کرد. باید قوی و قوی تر شد. از این رو اقتدار نظامی کشور و تلاش های صورت گرفته در استقلال دفاعی و یا نفوذ گفتمانی و منطقه ای کشور یک ضرورت است، اما همه می دانیم اقتدار، مفهومی صرفا نظامی نیست. همچنین، اگر در دهه ی هشتاد میلادی رقابت اصلی جهان، رقابت گفتمانی و دوران قدرت ایدئولوژی ها بود، اینک از آن دوران تا حد زیادی عبور شده و در این مرحله که ممکن است چند دهه نیز به طول بیانجامد، اقتصاد و توسعه ی علمی و اجتماعی نیز از اصلی ترین مولفه های قدرت است. امارات، جز قدرت اقتصادی و توازن در سیاست خارجی چه دارد؟ اگرچه موضوع تعریض اخیر، فقط منافع امارات نیست بلکه، هدف اصلی کنترل «تهران» است و امارات بهانه ای بیش نیست و با افول قدرت اقتصادی اش، چه بسا حامیان فرصت طلب امروز را از دست خواهد داد.

متاسفانه درسیاست خارجی با افراط و تفریط ها و عشق و تنفرهای عجیب و غریب و غیر علمی و فقر نخبگی مواجه هستیم. برخی از سفرا و وزرای خارجه کشورمان بیش از آن که درجهت پیشبرد سیاست خارجی کشور عمل کرده باشند،در جهت توجیه عملکرد غیرحرفه ای خود برامده اند. از این روست که در نوبت قبلی که «خدعه ی روس» علنی شد، وزارت خارجه و سفارت ایران در روسیه و رسانه ها و تریبون های«کفن پوش» بیش از اعتراض به روسیه، در جهت توجیه و آرام کردن افکار عمومی ایران برآمدند.همین طور،همان ها که هر روز کفن می پوشیدند و از دیوار سفارت عربستان بالا می رفتند و ریاض را به موشک تهدید می کردند، حالا هر روز منتظر فرصتی برای سفر به این کشورند و از بن سلمان یک قهرمان می سازند. حال آن که رابطه ی با عربستان مفید، اما رعایت حد و مرز و وزانت با این رقیب منطقه ای ضروری است. نشست و برخاست با روسیه و چین و دیگری کاری معقول، اما دلخوش کردن به نشست های خصوصی چند ساعته و غفلت از اهداف پنهان و راهبردهای کلان این قدرت ها در منطقه، ساده اندیشی است. همینطور نمی توان از برجام متنفر بود و چند سال علیه آن نوشت و بانیانیش را لعن و نفرین کرد، اما مذاکرات مبهم درباره وصول با واسطه و نامعلوم شش میلیارد حقوق ملت از کره جنوبی از طریق فربه کردن قطر را یک افتخار دانست. حال آن که می توان مستقیما با آمریکا نشست، اما از عداوت و نیرنگش غفلت نکرد.

در این خصوص باید به حداکثر توان و تجربه ی فکری کشور مراجعه کرد و از خودمحوری و یک سویه نگری دست کشید. موضوع تمامیت ارضی،‌ استقلال و عزت ملی، موضوعی بسیار مهم برای همه گروهها و جریانات سیاسی ایران اعم از حاکمیت، منتقدان و بخش اعظم مخالفان است. باید باب های گفتگو و همفکری ملی را گشود و از همه دیدگاه ها و ظرفیت ها و ارتباطات بهره برد، چون پای وطن در میان است.

در عرصه ی داخلی نیز، انتخابات واقعی، حاکمیت عقلانیت و نخبگی در اقتصاد و توسعه ی اجتماعی مستمر و علمی و هوشمند، و نظارت و شفافیت همه جانبه، ایرانی مقتدر آفریده و آن را از طمع دیگران دور نگاه خواهد داشت. نمی توان از مهاجرت خانمان سوز نخبگان چشم پوشید و در برابر فساد میلیاردی و خیانت به سرمایه های ملت، یک عذرخواهی هم نکرد و رسما علیه آزادی و جمهوریت قانون اساسی با دخالت ها و نظارت های سلیقه ای و من در آوردی شورش کرد، به تبعیض های صنفی و سیاسی وبی عدالتی ها و بی انصافی های تاریخی دامن زد، و بی کاری و فقر و فساد و نا امنی و محیط زیست و جاده و ده ها معضل دیگر را به حال خود رها کرد و آن گاه از قدرت داخلی کشور سخن گفت.

آقایان حاکم؛ کشور عزیزمان جز در حوزه ی نظامی و نفوذ منطقه ای و برخی عرصه های علمی و تکنولوژیک، به نسبت امکانات و زمانه در عرصه های بسیاری دچار کندی حرکت یا عقب گرد شده است. این کندی ها و عقب گردها، خدایی ناکرده آن پیشرفت ها را نیز بی تاثیر خواهد ساخت. شما مسئولید و مسئولیت شما مضاعف است. چون آنچه بر این کشور می گذرد محصول سیاست های شماست و ضمنا برخی از شما خودخوانده اید و از طریق انتخابات مردمی به قدرت نرسیده اید و نمایندگان اقلیتید. اگر مردم شما را برگزیده بودند، تبعات شرایط را نیز می پذیرفتند و یا تغییرتان می دادند. اما شما راه های تغییر را بسته اید. فقر جهان دیدگی و خودخواهی و غفلت در عرصه های بسیاری، کشور را زمینگیر کرده است. دردهای کشور، درمان دشواری ندارد. راه حل، انعطاف و عقلانیت و احساس مسئولیت و اصلاح و تحول مثبت است که بارها گفته شده و گویی چاره ای از تکرار نیست. کشوری که از ورزیده ترین و هوشمند ترین نسل ها برخوردار است، نباید در کرسی های فراوانی، گرفتار ضعیف ترین و ناکارآمدترین و کم سوادترین مدیران بشود. نگاهی به اطراف خود بیاندازید. چند تن از اطرافیان شما در دانشگاه های مطرح ایران درس خوانده اند یا از خلاقیت و نخبگی خاصی بهره مندند؟ اصرار به کاربست آدم های کم سواد یا بی ارتباط با حوزه ی تخصصی، نتیجه ای جز عقب ماندگی و نارضایتی مردم و نهایتا ضعف کشور و طمع بیگانه نخواهد داشت.

چرا باید تنگ نظران را بر امر توسعه ی سیاسی و کوته بینان بر بسیاری از مسند های مدیریت اقتصادی و فرهنگی کشور گمارده شوند؟ بسیاری از مسئولان فعلی، از کدام استعداد برتر بهره می برند و چه افتخاری برای کشور آفریده اند؟ همین روس ها و چینی ها و آمریکا و انگلیس و فرانسه و دیگر قدرت های امروز جهان که علیه ایران نیرنگ می کنند، مراکز استراتژیک و سطوح عالی مدیریتی و کارشناسی خود را به مغزهای درجه اول خود سپرده اند. اگر روزی مستقمیا غارت و چپاول می کردند، امروز و در ادامه، صبح تا شام مشغول جذب مغزهای برتر و سرمایه های ملل دیگرند. همان پادشاهان گذشته نیز که خود چندان سواد و اعتباری نداشتند در کنار خود شخصیت هایی چون بوذرجمهر و امیرکبیر داشته اند. امیر کبیر های امروز ایران کجا هستند؟ چرا از برافراشتن قدهای بلند، بیم دارید و شغل اصلی تان کوتاه کردن قدهای رشید عرصه ی سیاسی و علمی و عمومی شده است؟ لحظه ای با خود خلوت کنید. کدام یک از شما در انتصاب همکاران، وفاداری به ایران را به وفاداری به خود ترجیح داده اید؟ به ایران، به مردم، به شهیدان مظلوم و به شعارهایی که از کیسه ی دین خرج کرده اید، وفادار باشید و با تمکین به توسعه ی متوازن و همه جانبه ی ایران و با اتکاء به ایرانی مردمی و پیشرفته، زمینه ی مکر قدرت های دور دست و همسایگان نامطمئن شمالی و جنوبی علیه تمامیت این سرزمین «پر گهر» را از بین ببرید.

چند دهه عملکرد، پیش روی همه ما، مردم و تاریخ است. شعار و توجیه و لجاجت، یا بازی با آمار چیزی را عوض نمی کند. حفره های خالی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همچون سفره های خالی، همه ادعاها را خواهد بلعید. کشور تنها از مسیر توازن در پنج گانه «ملیت، دیانت و توسعه» در بستر «عدالت و آزادی» می تواند امنیت و آینده خود را تضمین کند و متاسفانه گفتمانی که بتواند این پنج گانه را نمایند گی کند در شرایط فعلی در جریانات حاکم یا رسمی کشور، مشهود نیست. باید برای احیای این پنج گانه فکری کرد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

دکمه بازگشت به بالا